در جریان مشاهده بازی بچهها در جام جهانی اخیر سوچی، چندین بار به آن مرحلهی آخربازی که در آن بیش از یک سوار حضور دارد و هنوز تبدیل به نوعی آخربازی تئوریک نشده اشاره کردم و قول داده بودم محتوای کتابی با همین مضمون را که قبلاً نیز معرفی کرده بودم یادآوری کنم.
اگر قبلاً موضوعات مربوط به مرحلهی آخربازی را مطالعه و به کتابهای مرجع و معروف در این مورد مراجعه کرده باشید، خوب میدانید که مباحث آخربازی در چهارچوب کاملاً مشخصی دستهبندی شده و به تفکیک نکات و مهارتهای لازم برای کسب برتری در آنها بازنمائی شده است.
در این مورد قبلاً در همین کانال، کتابهای بسیار معروفی، از نویسندگان بزرگی همچون دکتر جان نان، مارک دوورتسکی، شرشفسکی، کرس، کارستن مولر معرفی کردهام.
اما نکتهی شاخص در کتاب اخیر مورد نظر ما چیست و چه نکتهی مهمی در آن نهفته است؟
نکتهی شاخص در کتاب
وقتی مقدمه این کتاب را که توسط استادبزرگ انگلیس «گلن فلیر» نوشته شده را بخوانید متوجه میشوید که ادعای جالبی در مورد محتوای کتاب خویش کرده و خواننده را حتی در پیدا کردن مورد مشابه به چالش کشیده است!

او در مقدمه کتاب خود چنین نوشته است:
در بسیاری از کتابهای مربوط به آخربازی، «تعریف» مرحلهی آخربازی تقریباً منحصر به مرحلهای از بازی میشود که هر یک از طرفین یک سوار و تعدادی پیاده داشته باشند، و در مورد تکتک حالات فوق به تفکیک توضیحات مفصلی ارایه شده است.
بهرغم اینکه موضوعات فوق از درجه اهمیت بسیار زیادی برخوردارند، اما برای رسیدن به این مرحله در واقع باید از مرحلهی میانی مهم دیگری که قبل از این مرحله ایجاد میشود و البته نامی هم برای آن در ادبیات شطرنج وجود ندارد گذر کنید! و آن زمانی است که طرفین هر یک دو سوار (سنگین یا سبک) دارند!
بعد از خواندن این مقدمه، با کمال تعجب، وقتی به دو کتاب معروف کارستن مولر، و دوورتسکی مراجعه کنید و محتویات آنها را با دقت بیشتر بررسی کنید، متوجه خواهید شد که «حق» با آقای Glenn Frear است!!
مثلاً کارستن مولر در کل محتوای کتاب خود، تمامی حالاتی که شامل مد نظر آقای فلیر است را در کمتر از 5 الی 6 صفحه کتاب آن هم با اشاره به محتوای تفسیر یا کتابهای دیگر ارائه کرده است که عملاً مفید و آموزنده نیستند!!!
از سوی دیگر این استاد بزرگ انگلیسی در کتاب خود اشاره کرده که اتفاقاً این حالات ویژه در بیشتر مواقع در بازیهای عملی و مسابقات پیش میآیند و از لحاظ آماری در بیش از 15 الی 20% بازیهای هر بازیکنی در طول هر مسابقه با این حالات مواجه خواهد شد! (که عدد نسبتاً بالائی به نظر میرسد).
مثلاً حالتی را در نظر بگیرید که رُخ و سوار سبک در برابر رُخ و سوار سبک، همراه یا بدون تعدادی پیاده در برابر هم قرار گیرند!
شیوه و بیان مهارت اینگونه حالات در این کتاب با توضیحات مفصل همراه با بررسی بازیهای استادان بزرگ در حدود 500 صفحه کتاب بازنمائی شده است!
نکته جالب دیگر در این کتاب، نام گذاری ایشان برای مرحله ماقبل «آخربازی» است.
او نام این مرحله یا نام مرحلهای از بازی که قرار است در طول کتاب درباره آن صحبت کند را «NQE» که مخفف Not Quite an Endgame گذاشته است، یعنی «مرحلهای که مابین وسطبازی و آخربازی است» و این نام را در کل کتاب خویش به صورت Nuckie یا «ناکی» نامیده است.

تعریف مرحله ناکی را به صورت زیر ارایه کرده است:
به پوزیسیونی «ناکی» گوئیم که قوای بیشتری نسبت به مرحله آخربازی داشته باشیم ولی حداکثر تعداد سوار طرفین محدود به «دو سوار» باشد.
از آنجائی که مرحله نوینی که وی تعریف کرده، چیزی مابین وسطبازی و آخربازی است، لذا قبلاً اصول تئوری و عملی مشخصی برای آن تخصیص داده نشده و او در طول کتاب تلاش کرده این کار مهم و البته بسیار جالب و هیجان انگیز را با استادی انجام دهد.
برای این کار در همین ابتدای کتاب 10 اصل خود را ارایه کرده که در طول کتاب به پردازش هر یک از آنان پرداخته است.
نکته آخری که به نظر خیلی ارزش عملی دارد و او تاکید فراوان کرده، زمان تصمیم گیری و تنگی وقت است. به نظر وی در مسابقات اخیر، بیشتر بازیکنان از حرکت 30ام به بعد با تنگی وقت مواجه هستند، و در حرکت 40ام خود باید با بیشترین سرعت ممکن برای بازی خویش تصمیم گیری کنند که این موضوع در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته و تلاش برای کمک به آن دارد.

از دیگر اصول ارایه شده این استاد انگلیسی میتوان به «مسئله هارمونی وضعیت» نام برد که تشبیه بسیار زیبائی در این مورد ارایه کرده است:
او شطرنج را با یک گروه ارکستر که قرار است موسیقی یکنواخت و دلچسبی را بنوازند مقایسه کرده است. در این گروه ارکستر، تمامی نوازندگان سازهای مختلف باید اولاً با نت که شرح موسیقی مورد نظر در آن آورده شده آشنا باشند، و ثانیاً باید همگی با هم و یکنواخت و هم زمان بتوانند نت مورد نظر را بنوازند که به این موضوع «هارمونی» میگوییم. اگر در این میان یکی از نوازندگان خطائی در همزمانی یا شیوهی خواندن نت داشته باشد، کل مجموعهی موسیقی تولید شده، خدشهدار شده و زیبائی خود را از دست میدهد.
در شطرنج نیز وضع به همین منوال است. تمامی مهرهها از جمله پیادهها و شاه، باید هماهنگ با دیگر سوارها در بازی نقش آفرینی کرده و همزمان و هماهنگ با یکدیگر گام بردارند تا نتیجه بازی را به دست آورند و به همین سبب باید با یکدیگر «هارمونی» داشته باشند و پوزیسیون هماهنگی را در همه لحظهها ایجاد نمایند. در غیر این صورت در بازی عقب افتاده یا شکست خواهند خورد.
در هر صورت با توجه به شیوه تفکر باز و خلاقانه این نویسنده انگلیسی، محتویات کتاب بسیار جالب و خصوصاً برای مربیان و معلمان کلاسهای شطرنج مناسب است.
کتاب مورد مناسبی برای ترجمه است و امیدوارم، در آینده نزدیک این کتاب نیز به زبان فارسی در اختیار علاقمندان شطرنج کشور قرار گیرد. چند کتاب جدیدتر دیگر نیز با مضمون مشابه توسط دیگر استادان بزرگ تهیه و انتشار یافته که در پیامهای آتی به آنها نیز دوباره اشاره خواهم کرد.
محمّد خیرخواه
۲۶ تیرماه ۱۴۰۰
نویسنده: گلن فلیر
سال انتشار: 2007
ناشر: EVERYMAN CHESS