- مقدمه
- برنامه آبی عمیق
- شطرنج پیشرفته
- تاریخ مدرن پیشرفتهای اولیه شطرنج
- قدرت ماشین شطرنجی دیپ بلو
- هوش مصنوعی آلفازیرو
- نظر طنزآمیز یوری دوخویان دستیار گری کاسپاروف
- تاثیر جنگ جهانی اول روی کاپابلانکا
- منابع
جلد دوم سری پنج جلدی تاریخ مدرن شطرنج کلاسیک جهان با عنوان «پیشینیان بزرگ من» گریکاسپاروف با ترجمه شیرین و روان دوست گرامی مهندس احسان محمد اسماعیل و همکاری انتشارات شباهنگ منتشر شد.
ایده تهیه سری پنج جلدی «پیشینیان بزرگ من» چه بود؟
گری کاسپاروف در سالهای 1993 تا 2000 قهرمان کلاسیک شطرنج جهان بود.
در سال 1996 برای اولین بار شرکت IBM برنامهی کامپیوتری با نام «دیپ بلو» یا همان «آبی عمیق» طراحی کرده بود که میتوانست شطرنج حرفهای بازی کند و به همین سبب در 10 فوریه 1996 اولین رویارویی قهرمان شطرنج جهان در برابر ماشین آغاز شد.
بازی اول را کاسپاروف باخت اما در پنج بازی بعدی توانست سه پیروزی و دو تساوی کسب کرده و در مجموع با نتیجه 4-2 پیروز میدان باشد.
این رویاروئی در 17 فوریه بعد از هفت روز پایان یافت.
شرکت IBM بلافاصله الگوریتمها و اطلاعات نرمافزار دیپ بلو را ارتقا داده و روریاویی برگشت را برای سه ماه بعد یعنی می 1996 ترتیب داد. نام نرمافزار جدید را «دیپر بلو» یا «آبی عمیقتر» گذاشته بودند. این بار این ماشین بود که پیروز میدان شد و با نتیجه 3.5-2.5 برنده شد.
این اولین شکست قهرمان شطرنج کلاسیک جهان به ماشین بود و سرآغاز مسیر نوینی در شطرنج شد.
در ذهن کاسپاروف در همان زمان این فکر ایجاد شد که اگر این ماشین نیرومند بتواند یار و یاور شطرنجباز باشد، سطح بازی به چه میزانی میتواند بالاتر رود و بنابراین فکر معرفی نوع جدیدی از شطرنج با عنوان «شطرنج پیشرفته» یا Advanced Chess در مقابله با «شطرنج کلاسیک» در ذهن او تداعی کرد. به تدریج روی این ایده کار میکرد و رویههای خاصی را برای برگزاری مسابقات به سبک «شطرنج پیشرفته» تهیه و پیشنهاد داده بود.
در همین مدت با توجه به دسترسی به چنین یار نیرومندی به این فکر افتاد که پروندهی «قهرمانان کلاسیک شطرنج جهان» را با تهیه مجموعه کتابهایی که در آنها بازیهای کلاسیک و معروف قهرمانان پیشین جهان را با همکاری دوست نیرومند و جدیدش مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و ایدههای کلاسیکی که خود در مدرسهی شطرنج باتوینیک مجبور بود با دقت مطالعه و شطرنج یاد بگیرد را با همکاری دوست خاکستری و تازه به دوران رسیدهاش به چالش کشیده یا تائید نماید.

این بود که در سال 1999 تیمی از نویسندگان زبردست روس گردهم آورده شدند تا این ایدهی بزرگ به واقعیت تبدیل گردد. ماهیت اجرای این پروژه به هر ترتیب تاریخی و کلاسیک محسوب میشد، اما چون از نیروی تازه نفسی به نام «ماشین» قرار بود در تهیه محتوای آن کمک گرفته شود، عنوان «تاریخ مدرن پیشرفتهای اولیه شطرنج» نام گرفت.
در این میان استاد زبردست ورزش روسیه دمیتری پلیستسکی که تبحر زیادی در فن نویسندگی، تاریخ کلاسیک و تئوری شطرنج داشت در مرکز تیم تهیه کننده قرار گرفت و خود کاسپاروف سکان همکاری ماشین و انسان را برای تجزیه و تحلیل بازیها به دست گرفت.
کار شروع شد و جلد اول مجموعه با عنوان «پیشینیان بزرگ من» که به تاریخچه و داستانهای جالب و مهم مرتبط و بازیهای معروف چهار قهرمان ابتدایی شطرنج جهان یعنی اشتاینیتس، لاسکر، کاپابلانکا و آلخین اختصاص داشت در سال 2003 منتشر شد.
چهار جلد بعدی نیز به ترتیب در سالهای بعد تا 2006 منتشر شد که مجموعه پنج جلدی معروف «پیشینیان بزرگ من» را شکل داده است.
مقصود اصلی کاسپاروف این بود که نشان دهد دوران قهرمانان کلاسیک شطرنج به سرآمده و او که آخرین نفر این زنجیره است وظیفه دارد تاریخچهی مدرنی از پیشینیان خویش تهیه کند.
به نظر او حضور کامپیوتر دنیای شطرنج را دگرگون ساخته و باید به اطلاعات آن دوران با نگاهی متفاوت و مدرن نگریست! او قصد داشت تمامی آنچه که با مشقت فراوان در مدرسه شطرنج باتوینیک فراگرفته بود را یکبار دیگر با همیاری دوست جدید و نیرومندش (ماشین) بازنگری کند تا احیاناً حک و اصلاحاتی را نیز در جزئیات آنها وارد نماید.

اما در عمل همچنان مطالعهی بازیهای کلاسیک جزو اصول ابتدایی آموزش شطرنج باقی مانده و اطلاعات دوست تازه به دوران رسیدهی گری کاسپاروف نیز توسط رقبای ماشینی و بعدی او (به ویژه در دستان همکلاسی بزرگتر وی، استاد فقید مارک دوورتسکی) به چالش عمیق کشیده شد.
در حقیقت نه فقط کاسپاروف بلکه تمامی افراد آن دوره تا اندازهای با دیدن قدرت ماشین شطرنجی دیپ بلو در سال 1996 هیجانزده شده بودند و با همین هیجان پروژه پیشینیان بزرگ را آغاز و به اتمام رساندند که البته نتیجهی آن محصولی فوقالعاده کاربردی و مفید از کار درآمد.
البته بعدها دنیا متوجه شد بهرغم قدرت محاسبه بسیار زیاد ماشین، اما الگوریتمها و خرد ماشین نیز از اهمیت زیادی در میزان توانایی او در مدیریت پوزیسیونهای مختلف شطرنجی اهمیت دارد ضمن اینکه در این میان مانع وابستگی ماشین به انسان و خرد او همچنان وجود دارد. به هر ترتیب مسابقهی قدرت سختافزار و الگوریتمهای بکارگرفته شده در انجینهای مختلف از آن تاریخ به بعد شروع شد و تا امروز که هستههای هوش مصنوعی نیز وارد این کارزار شدهاند ادامه دارد.
هسته های هوش مصنوعی به تدریج قرار است جای نقش آفرینی انسان در انجینها را گرفته و خردمندی خودکاری در آنها ایجاد نمایند که آستانهی خرد و توان استنتاج آنها را حتی میلیونها برابر انسانها ارتقا بخشند. بنابراین ورود هوش مصنوعی در دنیای شطرنج شاید بیشترین تغییرات را در کیفیت این ماشینها ایجاد نماید.
در دسامبر 2018 که در ساختمان گوگل و در شهر لندن از هستهی هوش مصنوعی آلفازیرو پردهبرداری میکردند حضور داشتم و این موجود تازه متولد شده بعد از یادگیری حرکت مهره، ظرف نه ساعت تمرین با خودش چیزی حدود 44 میلیون بازی با خودش انجام داده بود و بدون هیچ اطلاعات قبلی شطرنجی، توانست آن ماشین نیرومندی که تاحال ایدئال کاسپاروف بود (استاکفیش 8) را در مقابل دیدگانش شکست دهد.
اینبار با یک ماشین محاسبهگر نیرومند طرف نبود بلکه با یک خرد مستحکم که با دیدن هر صحنه، منطق کامل حاکم در آن را استخراج و ضبط میکرد روبهرو بود و این خارقالعادهتر از نسخههای قبلی بود. جالبتر اینکه نه فقط شطرنج، بلکه هر بازی دیگر فکری که نیاز به خردورزی داشت نیز این هسته میتوانست آن را یادگرفته و در بالاترین سطح آن را بازی کند.

یکباردیگر کاسپاروف هیجانزده شد و اینطور احساس خود را بیان کرد: «اکنون در نقطهی عطف نوینی در پیشرفت و تکامل شطرنج جهان قرار داریم و لحظهی بسیار باشکوهی است» اما با احتیاطتر ادامه داد :«و برای دیدن گام بعدی پیشرفت شطرنج ماشینی، حسابی هیجان دارم؟»
به هر ترتیب نتیجهی همهی هیجانات قهرمان بلامنازع شطرنج کلاسیک جهان، گری کاسپاروف و تیم همراه به ویژه همکاری مؤثر دمیتری پلیستسکی، منجر به تهیه و انتشار مجموعهی نفیس پنج جلدی «پیشینیان بزرگ من» شد که اکنون با همت انتشارات شباهنگ و تلاش چندین ساله و شبانهروزی «مهندس احسان محمداسماعیل» به فارسی ترجمه شده و در هفته اخیر جلد دوم آن نیز منتشر و وارد بازار شد.
این ترجمه از روی نسخه انگلیسی ویرایش سال 2003 به فارسی ترجمه شده است. نسخه روسی این سری کتاب اخیراً و در سال 2020 دوباره در روسیه ویراستاری و تجدید چاپ شده که متأسفانه در این پروژه در دسترس قرار نداشت. ضمن اینکه کاسپاروف به شکلی مستقل، ویرایش الکترونیکی کتاب را اخیراً و در سال 2021 با همکاری ForwardChess و با فرمت الکترونیک مخصوص آن کتاب را در آمریکا به بازار عرضه کرده و خوانندگان میتوانند بازیها و تفسیرهای طولانی آن را بر روی کامپیوتر یا موبایل در دست داشته باشند.
قهرمانان شطرنج جهان بهدلایل گوناگون تغییر یافتهاند، اما دلیل اصلی عموماً سیرتکاملی یا رشد سریع و مداوم خود بازی، بوده است.
به نظر طنزآمیز یوری دوخویان دستیار گری کاسپاروف در تهیه این مجموعه، هر قهرمان جهان با گذشت سالیان شروع به انعطافناپذیری و تبدیل شدن به یک مجسمه زنده میشود. به عبارت عامیانه «فسیل» یا «آهکی» میشود و به تدریج از افزودن چیزی نوین به شطرنج دست میکشد و در برابر روند پیشرفت آن محکم ایستاده و حتی مانع آن نیز میشود. اما دیر یا زود تاوان پس میدهد چرا که مدعی جوان او برخلاف وی، معمولاً با انگیزهی فراوان گام رو به جلو برمیدارد.
این الگویی است که میتوان نشان آن را در بیشتر رویاروییهای قهرمانی جهان جست و حتی آغاز آن را در رویارویی غیررسمی مورفی – آندرسن (1858) دید که بدون تردید نابغهی آمریکایی بود که شطرنج آینده را بازی میکرد. بعدها اشتاینیتس انقلابی را تحقق بخشید و تئوری بازی پوزیسیونی را خلق کرد و راه و رسم کمابیش جدی و علمی بازی را در شاخههای مختلف گشایشی معرفی کرد.
با این همه او نیز در رویاروییهایش با چیگورین «فسیل» شده بود، نه بهخاطر اینکه سن و سالی ازش گذشته باشد، بلکه بهدلیل لجبازی وحشتناکش، که سعی میکرد اصول استاتیک خود را در وضعیتهای فوقالعاده مشکوک دینامیک نیز به تأیید برساند. این وفاداریاش به جزمیات به قیمت از دستدادن امتیازات زیادی برایش تمام شد و باقی ماندن تاج قهرمانی فقط به لطف قدرت زیاد عملیاش بود؛ اگر اشتاینیتس به شیوهای انعطافپذیرتر و دینامیک بازی میکرد، برتریاش بر معاصرانش بلامنازع میبود. بعدها لاسکر ظهور کرد که بسیار کاردان و دینامیک بود و اشتاینیتس که اکنون کاملاً غیرمنعطف و فسیل شده بود تاب مقاومت در برابر وی را نداشت. از آنجائی که لاسکر متفکر و دانشمند به روز بود مدت زمان طولانی تاج قهرمانی را در دست داشت.
او همهچیز خوان بود و از هر تغییر جدیدی که در شطرنج ایجاد میشد باخبر بود و آن را به کار میگرفت.
بعد از آن جنگ جهانی اول سر گرفت و همه چیز بهم خورد. تنها کاپابلانکا بود که تحت تاثیر جنگ قرار نگرفته بود و رشد کرده بود و در سال 1921 بدون اینکه مجبور باشد زحمت زیادی بکشد لاسکر ضعیف شده را شکست داد.
اما در این فاصله که کاپابلانکا قهرمان بود دنیای شطرنج ضربهی علمی زیادی دید چون او بدون اینکه تلاش مشهودی انجام دهد همچنان مرد اول شطرنج بود.
اما در سالهای بعدی شطرنج رشد کرده بود و آلخین تسریع کنندهی این فرآیند بود (البته چهل سال بعد از او نیز بابی فیشر نقش مشابه را بازی کرد).
آلخین نیز بعد از یک دوره شگفتی، به تدریج بعد از اینکه سفر دور دنیای خود را با هدف نمایشهای سیمولتانه آغاز کرده بود در حال فسیل شدن بود. آغاز این پدیده در رویارویی او در برابر بوگولیوبوف در 1934 بود. در این دوران بود که ماکس اووه به میدان آمده بود. بازیکنی روشمند و خردمند که این دو خصیصه از همه بیشتر برای آلخین ناخوشایند بودند. به همین سبب در 1935 بهرغم تعجب همگان قهرمان شطرنج جهان تغییر کرد. اما دوباره آن را در 1937 به آلخین پس داد.
بازهم جنگ جهانی روند رشد شطرنج را دچار اختلال کرد و قهرمان خستهی شطرنج فرصت رویارویی با جوانان پرانگیزه را پیدا نکرد و بدون مبارزه از دنیا رفت. تا سال 1948 از میان جوانان تنها باتوینیک بود که مبارزی درجه یک بود و به همین سبب به عنوان قهرمان شطرنج جهان انتخاب شد.
در زمان باتوینیک تغییرات انقلابی زیادی در شطرنج به ویژه در تئوری گشایش و سبک آموزش و تمرین رُخ داد که سرعت بالایی داشت و منشا آن خود او بود. باتوینیک شیوه تدارک شروع بازی را بنیان علمی داده بود و عموماً در بازیهای خود توازن کلاسیک پوزیسیونی را برهم میزد و وارد شاخههای تند و تیز و درگیرانه میشد. اثر باتوینیک آنچنان زیاد بود که چهار قهرمان بعدی او یعنی اسمیسلوف، تال، پتروسیان و اسپاسکی تنها باعث پیشرفت اصولی در راستای خطوط ترسیم شده توسط باتوینیک شدند و چیزی بیشتری به آن نیافزودند.
تا اینکه بابی فیشر نقطهی عطف انقلابی در همین راستا را ایجاد کرد و قدرت کامل تدارک گشایشی با هر دو رنگ مهره و دامنه بررسیهای عمیق گشایشی را چنان توسعه داد که اثر آن هنوز نیز مشاهده میشود.
در حقیقت به فاصلهی هر پنج قهرمان یکبار، اشتاینیتس (قهرمان اول)، باتوینیک (قهرمان ششم) و فیشر (قهرمان یازدهم) نقطهی عطفی در روندتکامل دانش شطرنج ایجاد شده است.
کاسپاروف موضوع فسیل شدن را در مورد کارپوف در سال 1985 و حتی خودش در سال 2000 نیز مطرح کرده که میتواند نگاه جالب و قابل تأملی به روند توسعه شطرنج و تغییر قهرمانان شطرنج جهان باشد.
به نظر شما آیا مگنوس کارلسن اکنون آهکی یا در حال فسیل شدن است؟ آیا وقت آن رسیده که شاهد اجرای شیوههای نوین جدید در دستان نوجوانان و جوانان نوپای مستعد شطرنجی نظیر علیرضا فیروزجا، پراگناناندها یا عبدوستاروف باشیم؟ آیا وجود چنین چیز جدیدی حس میشود؟
نظر شما در این موارد چیست و تا چه میزان با نظر کاسپاروف موافق هستید؟
نویسنده: محمّد خیرخواه
تاریخ: ۲۶ مرداد ۱۴۰۱
منبع: کانال منابع آموزشی شطرنج
.