مارک دوورتسکی در کتاب ماقبل آخر خود با عنوان «درسهای شطرنج» که بعد از مرگش و با یاری دوستان و به ویژه آرتور یوسوپوف در سال 2018 منتشر شد، مطلب جالبی را با همین عنوان آورده است که در این مقاله به آن میپردازیم.
مارک قبل از آغاز مبحث خود چنین میگوید:
زمانی که در حال تحلیل و بررسی زدوخوردهای تندوتیز ترکیبی بازی با استفاده از ماشین (کامپیوتر) هستم همیشه و تقریباً در همهی موارد شاهد بیدقتیهای جدی هر دو بازیکن در جریان نبرد میشوم. باید یادآوری کنم که هدف من در این راه در اصل پیدا کردن این بیدقتیها نیست بلکه یافتن حرکاتی مؤثر و عمیق با ایدههائی مطلقاً پنهان در پوزیسیون است که حس زیبائیشناسی را حتی در خِبرگان حرفهای شطرنج که در طول زندگی خود موارد مشابه بسیار دیدهاند را برانگیزد.

متأسفانه چنین کشفیات درخشانی اغلب جزو دستهی «فرصتهای بربادرفته» یا حتی «شاخههای فرعی که هیچگاه اجرا نشدند» قرار میگیرند. اما اگر در جریان یک بازی، شاهد موفقیت بازیکنی در حل معمائی سخت و اینچنینی باشید قطعاً این موضوع لذت خاصی برای شما خواهد داشت.
حس عجیبی در من وجود دارد که بهنظر این تلالو درک شطرنجی در دوران قبل از کامپیوتر متداولتر بوده است. از سوئی میتوان دلیل روشنی برای آن داشت: کنترل زمانی بازی سختتر شده است. اما دلیل دیگری نیز وجود دارد که اهمیت کمتری ندارد:
در گذشته، هم در جریان تدارک و آمادهسازی بازی و هم در جریان تحلیل بعد از بازی، بازیکنان امکان تکیه به «خرد ماشینی» نداشتند و مجبور بودند همه چیز را با خرد و منطق انسانی خود حل و فصل کنند و این خود بدان معناست که دائماً خلاقیت و ابتکار خویش را تمرین میدادند، قابلیتهای خود را در تشخیص سرشت پوزیسیون، جستوجوی راهحلهای بهینه و یافتن آنها را تمرین و ممارست دائم میدادند.
این روزها استادان بزرگ به کامپیوترها اعتماد و تکیهی بیشتر دارند و به همین سبب مهارتها و قابلیتهای خود را کمتر تمرین میدهند و بالطبع، توان ضعیفتری در حل مسائل پیچیدهی صحنهی نبرد دارند.

در رویاروئی پرتنشی که قصد تحلیل و معرفی آن را در مقالهی مزبور دارم دو بازیکن نه چندان نُخبه و حتی بدون درجهی استادبزرگ (GM)با هم رقابت خواهند کرد و بهرغم این حقیقت مطمئن هستم که هر استادبزرگ مدرن امروزی با مهرهی سفید، از یافتن چنین ایدههائی در جریان بازی، به خود خواهد بالید.
نویسنده: محمّد خیرخواه
تاریخ: 15 مرداد 1399
منبع: کانال منابع آموزشی شطرنج