صفحه و مهره های شطرنجی که چیده شده اند .

تنظیم شده توسط داور بین المللی شطرنج استوارت روبن مشاور کمیته قوانین فیده.


البته سابقا بازی های ناتمام اتفاق معمولی بود که رخ می داد.این بازی ها به وقت دیگری، بعضا در همان روز، موکول می شد.اما اینگونه بازی ها دیگر عملا انجام نمی گیرد زیرا اولا استفاده از کامپیوتر رواج گسترده ای پیدا کرده است و از طرفی جامعه به انجام امور در زمان محدود عادت کرده است.انچه در مقاله زیر امده است نمونه هایی از بازی هایی است که بطور موقت قطع شده است.
1970.در تورنمنتی در یوگوسلاوی بازی می کردم. ناگهان برق قطع شدو به سختی می شد چیزی رادید.بازیها متوقف و بازیکنان مشعول قدم زدن در اطراف شدند.”برنارد کافرلی” نیز در جمع بازیکنان بود و به من گفت که خیلی ها مشغول بحث در مورد بازیها هستند.

تصویر یک آقا و یک پسر جوان که در حال بازی شطرنج هستند


در ان دور بازیها ادامه نیافت و ما سالن را بسوی هتل ترک کردیم.میزهای بازی به همان صورت باقی ماندند و فردای آن روز بازیها از سرگرفته شدند.البته هیچ پاکت مخصوص بازی های ناتمامی وجود نداشت و کسی نیز خیلی متعجب به نظر نمی رسید.شاید در آن روزها در صربستان قطع برق امری عادی بود.
1972.من برگزار کننده و سرداور مسابقات شطرنج استاندارد لندن بودم.این مسابقه ای هفتگی بود که ۱۲۰۰ بازیکن در سطوح مختلف رقابت می کردند.من مشعول قدم زدن در یک راهرو بودم که به پسربچه ای ۱۲ ساله که بسیار آشفته بروی یک صندلی نشسته بود برخوردم.از او‌پرسیدم چه اتفاقی افتاده است و او گفت که به او یک حمله ی آسمی دست داده است و داور اورا به این راهرو منتقل کرده تا بهبود یابد.پس از مدت کوتاهی داور نیز به ما ملحق شد و بدنبال او رقیب بزرگسال بازیکن نیز ظاهر شد و گفت:”من وضعیت بازنده ای دارم و میخواهم واگذار کنم”
واینطور شدکه پسربچه بلافاصله روبه بهبودی یافت.
۱۹۷۸ دوباره برگزارکننده و سرداور مسابقات “مسترز بانک لی لوید” بودم. استاد بزرگ “روستو بالناز” مشغول بازی بود که بدحال شد. اورا از منطقه بازی خارج کردیم .دکتر “کارل برگر” ضمن معاینه اعلام کرد که احتمالا حمله عصبی است.او یک پاکت کاغذی به او داد تا در آن تنفس کند.حریفش ” دنی کوپک” به من مراجعه کرد و گفت: به صرف اینکه حالش خوب نیست من قصد ندارم واگذار کنم”و من به او گفتم که کسی انتظار همچین کاری را از او ندارد.
اما “دنی” در ادامه به حریف فیلیپینی اش پیشنهاد تساوی داد که مورد موافقت او قرار گرفت .او از دور بعد بازی ها را ادامه داد.

تصویر یک آقای میانسال که نشسته و مهره های شطرنج مقابلش قرار دارد


۱۹۸۱.من برگزار کننده مسابقات شطرنج قهرمانی انگلستان بودم.قبلا هرگز داور این مسابقات نبودم.در سالن مسابقات بودم که دکتر “جان هنیگان” در مورد یکی از بازیکنان به نام “پیتر ولز” که اکنون استاد بزرگ است به من گفت:این پسربچه نباید “الان” به بازی ادامه دهد.
من پاکت مخصوص بازی های ناتمام را تهیه کردم . حرکت حریف ثبت شد و بازی به وقت دیگری موکول شد. “جان اسپیلمان”(حریف) از من پرسید اگر پیتر نمی توانست به بازی ادامه دهد چه اتفاقی می افتاد؟و من پاسخ دادم در اینصورت تو برنده می شدی.
هیچکدام از بازیکنان علت تصمیم مرا نپرسیدند.

▫️مترجم: مسعود شرافتی

By سنا نعمتی

من سنا نعمتی هستم دانشجوی رشته میکروبیولوژی، به مقاله نویسی درباره چیزهایی مختلف و نویسندگی بسیار علاقه دارم ، اینجا میتونی با من مقاله های جذابی رو تجربه کنی .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *