از آنجایی که شرایط زندگی موریسیو مشابه بسیاری از شطرنج بازان خوب کشورمان میباشد، شاید بد نباشد به درد دل وی که در مقدمه کتاب خود درباره شیوه مطالعه و یادگیری شطرنج و رسیدن وی به درجه «استاد بزرگی» آورده، گوش فرا داد.
او که در شیلی زندگی میکرده، پول زیادی نداشته تا مربی خوب برای خود استخدام کند و تنها راه حلی که برایش وجود داشته، مطالعهی دقیق و سرسختانه کتاب و منابع در دسترش بوده است. اما با این حال توانسته به درجه استاد بزرگی نائل آید و رمز و راز مسیر تکوین خویش را در کتاب خود بازگو کرده است:
در حقیقت کتاب «آشنایی با ساختارهای پیادهای»، مشابهی کتابهای متداولی که در مورد موضوع استراتژی صحبت میکنند نیست، اما قبل از اینکه در مورد محتویات آن صحبت کنم، دوست دارم به بیان لزوم چنین کتابی به خصوص برای آن دسته از بازیکنانی که با مطالعهی شخصی، تلاش در بهبود بازی خویش دارند بپردازم.

پیشرفت شطرنجی من بسیار سریع، اما فوقالعاده سخت و حتی در بسیاری از موارد ناامیدکننده بود. بهدلایل مختلف جغرافیایی و اقتصادی، مجبور بودم بهجای داشتن مربی باتجربه، بخش اعظمی از دانش و اطلاعات شطرنجی را در لابهلای کتابها جستجو کنم. بههمین دلیل خیلی از کتابهای استراتژی را مطالعه و بهخاطر دارم که تمامی کلمات ارائه شده در کتاب را با جان و دل میپذیرفتم و بهقول معروف در ذهن خود آنها را طلا میگرفتم. با این حال آنجاییکه فکر میکردم بیشتر نکات استراتژیک شطرنج را میدانم، اما به دلیل ناتوانیام در ارزیابی پوزیسیون، از بالا بودن ریتینگم کاملاً شگفتزده بودم. از سویی کاملاً با استراتژی مدرن آشنایی داشتم اما برخی مواقع مفاهیمی که در کتابهایم وجود داشت ضد و نقیض، و یا اجرای عملی آنها در بازی بسیار دشوار بود.
اغلب بسیاری از بازیها را بدون اینکه دلیل آن را متوجه شوم واگذار میکردم، و کتابهایم نیز پاسخی برای آنها نداشتند!
حدوداً بعد از اینکه عنوان استاد فیده را دریافت کردم، تازه متوجه شدم که قواعد استراتژیک موجود در کتابهایم، همیشه کارساز نیستند و این موضوع بههیچ عنوان مطلوب نبود. حتی در بسیاری از موارد این وحشت را داشتم که از قاعدهی نادرستی استفاده کنم و به همین سبب رَویهی بازی خویش را تغییر دادم تا از این فرم اشتباهات دوری کنم. تلاش کردم به هر قیمتی که شده بازی استراتژیک انجام ندهم و از آن دوری کنم و بهتدریج به بازیکن تاکتیکی نیرومندی تبدیل شدم. متاسفانه این امکان که همیشه پوزیسیونهای تند و تیز و حادی داشته باشیم مقدور نیست و در بسیاری از بازیها این عدم درک صحیح پوزیسیونی، منجر به شکستهای غمانگیزی برایم بود. در حقیقت در حالی در سن هجده سالگی عنوان استادبزرگی را دریافت کردم که به کمتر از نیمی از محتویات این کتاب آگاهی داشتم!
کتابهای بسیاری وجود دارند که اطلاعات بسیار خوبی در مورد مفاهیم پایه استراتژی ارائه میکنند و خواندن حداقل یکی از آنها توصیه میشود. اما مطالعهی این کتابها تنها آغاز راه است، و به تنهایی کافی نیستند.
در اکثر این کتابها شاخصهای مختلف استراتژیک شطرنج آموزش داده میشوند، امّا شیوهی تشخیص میان این عوامل را که نقش مهمتری در پوزیسیون دارند تشریح نمیشوند و این درست شبیه به حالتی میماند که به شما ابزارهای مختلفی بدهند، اما این نکته که از کدامیک از آنان باید استفاده کنید را نگویند!
در نوع کاملاً متفاوت دیگری از کتابهای استراتژیک، مثالهای بیشماری از شیوهی «انتخاب و استفاده از این ابزارهای استراتژیک» آورده شده است. این نوع کتابها اغلب بسیار جذّاب بوده و حتی باعث ایجاد اعتماد بهنفس کاذب در شما میشوند، در حالی که بههیچ عنوان «صراحت» در «شیوه انتخاب» و عملکرد ندارند و فقط شیوهی استفاده از ابزار را توسط بازیکنان حرفهای به شما نشان میدهند. حتی وقتی این نوع کتابها را مطالعه میکنید بیشتر از قبل گیج و سردرگم میشوید چون قواعد استراتژیک را یاد گرفتهاید اما دقیقاً نمیدانید که در چه زمانی باید از آنها استفاده کنید. تجربهی شخصیام در هدایت تیمی و مربیگری، کاملاً مؤید همهی حقایق فوق است.
برگرفته از مقدمه نویسنده کتاب «آشنایی با ساختارهای پیادهای»،
موریسیو فلورس ریوز
نویسنده: محمّد خیرخواه
منبع: کانال منابع آموزشی شطرنج