“رویاهای شما تاریخ انقضا ندارند. نفس عمیق بکشید و دوباره تلاش کنید.”
تژکومار، استاد بزرگ شطرنج، داستانی الهامبخش برای میلیونها نفر دارد. میزان ریسکهایی که او برای رسیدن به رویای خود در تبدیل شدن به یک استاد بزرگ در شطرنج انجام داده، شگفتانگیز است. هر بار که به هدفش نزدیک میشد، شکست میخورد، اما هرگز تسلیم نشد و همیشه با قدرت و اشتیاق بازمیگشت. او با ایمان به خود و با کسب عنوان استاد بزرگی در سن ۳۶ سالگی، راهها و درهای جدیدی را گشوده است. بدون هیچ آموزش رسمی در شطرنج، او توانست هر شش نورم خود (سه نورم استاد بینالمللی و سه نورم استاد بزرگ) را تنها در عرض شش ماه به دست آورد! این داستان مردی است که باور داشت میتواند به هر چیزی که بر آن تمرکز کند دست یابد. این داستان پنجاهمین استاد بزرگ هند و اولین استاد بزرگ ایالت کارناتاکا است؛ **تژکومار**.

در اوایل دهه ۲۰۰۰، تژکومار را در بسیاری از تورنمنتهای ریتد در هند میدیدم. او ریتینگی حدود ۲۲۵۰ داشت و همیشه در بین نفرات برتر مسابقات قرار میگرفت. او بازیکن خوبی بود، اما همیشه استادان بینالمللی دیگری در مسابقات بودند که بالاتر از تژکومار کار خود را به پایان میرساندند. من چیز خاصی در بازی او نمیدیدم. اما در حدود سالهای ۲۰۰۷-۲۰۰۸ همه چیز شروع به تغییر کرد. تژکومار به یک **هیولای پوزیسیونی** تبدیل شد. او پی در پی قهرمانیها را کسب میکرد و هر سه نورم استادبزرگی خود را دریافت کرد (حتی قبل از اینکه نورمهای IM خود را ثبت کند) تا به یکی از بازیکنان مورد بحث در هند تبدیل شود. من تقریباً مات و مبهوت بودم. چگونه این مرد بازی خود را به طور کامل متحول کرده بود؟ در ورزشی که **رکود ریتینگ** یکی از رایجترین مشکلاتی است که بازیکنان از آن رنج میبرند، تژکومار موفق شده بود بازی خود را به طور کامل اصلاح کند و با طوفان شطرنجی خود، دنیای شطرنج را به تسخیر درآورد.

تا سال ۲۰۱۳ فقط میتوانستم حدس بزنم که چرا تژکومار اینقدر پیشرفت کرده بود. چند ماه قبل از ازدواجم، فرصت منحصربهفردی پیدا کردم تا به تژکومار در مسابقات ملی ۲۰۱۳ در جلگان کمک کنم. میدان مسابقه با بازیکنانی مانند ساسیکران، آدهیبان، لالیث و دیگران قوی بود، اما تژ خونسردی خود را حفظ کرد و عملکردی با ریتینگ ۲۶۰۰+ ارائه داد تا چهارم شود. در حالی که آمادگیهای شروع بازی من به تژکومار کمک کرد، ولی فکر میکنم در طول تعامل ما، این من بودم که بیشتر یاد میگرفتم. یکی از چیزهایی که در مورد **اسمیزلوف هندی** (من دوست دارم او را اینطور صدا کنم!) بسیار شگفتانگیز بود، این بود که مغز شطرنجی او همیشه فعال بود. من تغییراتی را که با **انجینهای شطرنج** بررسی کرده بودم و توسط بسیاری از استادان بزرگ اجرا شده بود را به او نشان میدادم و او همیشه سوالات مرتبط میپرسید که چرا این حرکت یا آن حرکت امکانپذیر نیست. هرگز زمانی نبود که تمرکزش را از دست بدهد. وقتی تژ جلوی صفحه شطرنج مینشست، چه در سالن مسابقات و چه در اتاقش برای آمادگی، روز یا شب، خسته یا سرحال، همیشه نگاهی جدی و متمرکز داشت. فکر میکنم این بیشتر به مبارزاتی که او در گذشته با آن روبرو شده بود مربوط میشد. کسی که روزهای سخت را دیده است، هرگز چیزها را ساده نمیگیرد.
وقتی با مبارزاتی که تژ از دوران جوانیاش با آن روبرو بود آشنا شدم، همیشه از او میپرسیدم که آیا میتوانم با او مصاحبه کنم و جهان را از مبارزه او مطلع کنم. اما او همیشه به من میگفت: “صبر کن تا استاد بزرگ شوم.” هشت سال! تژکومار باید هشت سال پس از رسیدن به آخرین نورم استادبزرگی خود برای عبور از سد ۲۵۰۰ صبر میکرد. تسلیم شدن هرگز یک گزینه برای او نبود. اگرچه این عنوان به تعویق افتاد، اما زمان آن بود که پنجاهمین استاد بزرگ هند و اولین استاد بزرگ ایالت کارناتاکا شود! و مهمتر از همه، تژ دیگر نمیتوانست برای مصاحبه نه بگوید!

**ساغر شاه:** پنجاهمین استاد بزرگ! وقتی در سپتامبر ۲۰۱۷ به این عنوان دست یافتید، چه احساسی داشتید؟
**تژکومار:** احساس خوشحالی میکردم زیرا از مدتها قبل منتظرش بودم. من باید تمام نورمهایم را در سال ۲۰۰۸ به پایان میرساندم، زمانیکه تنها ۱۷ یا ۱۸ استاد بزرگ در هند وجود داشتند. بنابراین، اگر در گذشته خوب بازی میکردم در ۲۵ سالگی به استادبزرگی میرسیدم. هرچند ناراحت نیستم! پنجاهمین هم عدد بسیار خوبی است و حالا خیلیها بهتر آن را به یاد خواهند آورد!
**ساغرشاه:** من دوست دارم به گذشته برگردم. به زمانی که شما شطرنج را شروع کردید. چه زمانی این اتفاق افتاد و چه کسی به شما یاد داد؟
**تژکومار:** من اولین بار شطرنج را از پدرم که علاقه زیادی به این بازی داشت و در سطح دانشگاهی بازی میکرد یاد گرفتم. من نیز مانند بسیاری از کودکان از بازی کریکت لذت میبردم، اما زمانیکه شطرنج را شروع کردم هیچ ورزش دیگری را دوست نداشتم. هیچ راه بازگشتی وجود نداشت. من عاشق بازی کردن مداوم آن بودم و برایم یک عادت شد. با گذشت زمان، به یک علاقه تبدیل شد و من نمیتوانستم هرگز به ترک شطرنج فکر کنم.

**ساغرشاه:** چند ساله بودی که شطرنج رو بهت یاد داد؟
**تژکومار:** من ۱۲ ساله بودم.
**ساغرشاه:** شما متولد چه سالی هستید؟
**تژکومار:** ۱۹۸۱.
**ساغرشاه:** بنابراین شما شطرنج را در حدود سال ۱۹۹۳ یاد گرفتید، زمانیکه آناند در حال تبدیل شدن به یک پدیده در شطرنج هند بود. او استاد بزرگ بود و تقریباً قصد داشت کاسپاروف را به چالش بکشد. این موضوع تاثیری داشت؟
**تژکومار:** در آن زمان من درباره آناند شنیده بودم ولی چیز زیادی درباره شطرنج نمیدانستم. ما قبلاً اطلاعات بسیار کمی به دست میآوردیم و هفتهای یک بار در برخی روزنامهها مقالهای درباره شطرنج منتشر میشد که من مرتب آن را دنبال میکردم.
**ساغرشاه:** در دوران کودکی کجا زندگی میکردید؟
**تژکومار:** من در میسور زندگی میکردم.
**ساغرشاه:** اساساً شما در ۱۲ سالگی با شطرنج آشنا شدید که این روزها بسیار دیر به حساب میآید.
**تژکومار:** در مقایسه با شرایط امروزه بسیار دیر است! پدرم در یک شرکت بیمه کار میکرد که بعداً تعطیل شد و شغلی نداشت و مادرم خانهدار بود. من کوچکترین بچه خانواده هستم. یک برادر و یک خواهر بزرگتر دارم. در واقع ابتدا خواهرم شروع به بازی در مسابقاتی مانند مسابقات قهرمانی بین دانشگاهی کرد که او را همراهی میکردم و سپس برادرم به همراه من شروع به بازی در مسابقات کرد. او ابتدا از من قویتر بود اما بعد از مدتی شطرنج را رها کرد و اکنون در بانک مشغول به کار است. پس فقط من هستم که ادامه دادم!

**ساغرشاه:** وقتی شطرنج را یاد گرفتید و کمی بهتر شدید، شاید در برخی مسابقات محلی بازی میکردید. مراحل بعدی چه بود و چگونه پیشرفت کردید؟
**تژکومار:** شخصی از چنای به نام جیوتیپراکاش بود که به میسور میآمد و من از او برنامه کلاسی میگرفتم. او بازیکن شروع بازی انگلیسی (C4.1) بود و همیشه آن را بازی میکرد که من زیاد دوست نداشتم. اما از شطرنج پوزیسیونی چیزهای زیادی از او یاد گرفتم. او به من پیشنهاد کرد چند کتاب بخوانم و همه چیز این گونه شروع شد.
**ساغرشاه:** پس او اولین مربی شما بود؟
**تژکومار:** نه، اولین مربی من اوپندرا بود که اهل میسور بود. پس از آن به چنای رفتم چون خوب بازی میکردم و هیچ مربی خوبی در میسور وجود نداشت. بنابراین پدرم تصمیم گرفت مرا به چنای ببرد.
**ساغرشاه:** مخصوصاً برای شطرنج به چنای رفتید؟
**تژکومار:** بله و من به مدت ۱۰ روز از A.L Kasi کلاس گرفتم. در آنجا من یک تورنمنت بازی کردم و در مسابقات کودکان لیمکا برنده شدم که یک نقطه عطف برای من بود.
**ساغرشاه:** آن زمان بود که مردم شروع به جدی گرفتن شما گرفتند؟
**تژکومار:** بله، این تورنمنت برای نوجوانان بود. از بردن آن بسیار خوشحال شدم و اعتماد به نفس زیادی پیدا کردم.

**ساغرشاه:** شرایط مالی شما چگونه بود؟
**تژکومار:** پدرم شغلی نداشت و ما در خانه مادربزرگمان زندگی میکردیم. او مراقب تحصیلات من بود و از این طریق حمایت میکرد. وضعیت مالی چندان خوبی نداشتیم. از آنجایی که نمیتوانستیم در بسیاری از تورنمنتها شرکت کنم مجبور میشدم از قبل یک تورنمنت را انتخاب کنم، آماده میشدم و سپس به مسابقه میرفتم. شرایط عالی نبود ولی من به بازی کردن ادامه میدادم.
**ساغرشاه:** شما در جوانی از بااستعدادترین بازیکنان نبودید. آیا گفتن این حرف درست است؟
**تژکومار:** زمانی که شروع کردم آنقدرها با استعداد نبودم، اما بعد از مدتی شروع به خواندن کتابهای زیادی کردم که به من کمک کرد قویتر از آنچه قبلاً بودم باشم.
**ساغرشاه:** شما زمانی که ۲۰ سال داشتید به ریتینگ ۲۲۰۰ رسیدید؟
**تژکومار:** ریتینگ اولیه من ۲۱۷۶ بود و بعداً وقتی حدود ۲۰ سال سن داشتم در تیم B بازی کردم و توانستم ۷۶ واحد ریتینگم را افزایش دهم. من در ۲۱ سالگی حدود ریتینگ ۲۲۵۲ بودم.
**ساغرشاه:** شما در ۲۱ سالگی ۲۲۵۰ بودید، اما ریتینگ شما برای مدتی در این منطقه باقی ماند؟
**تژکومار:** زیرا پس از اتمام مدرک کارشناسی B.Com قادر به تصمیمگیری بین ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد و بازی شطرنج به صورت حرفهای نبودم. من تصمیم گرفتم مدرک کارشناسی ارشد خود را به پایان برسانم که باعث کاهش فعالیت من در شطرنج شد زیرا کالج من به حضور و غیاب دانشجویان بسیار سختگیرانه عمل میکرد. بنابراین به مدت دوسال نتوانستم زیاد بازی کنم.

**ساغرشاه:** بنابراین آن سالها حیاتی بودند و شما باید آنرا صرف مطالعه میکردید.
**تژکومار:** بله. در پایان سال دوم تصمیم گرفتم در مسابقات قهرمانی کشور زیر ۲۵ سال در بیهار بازی کنم و با وجود اینکه ۶-۷ ماه با شطرنج ارتباط نداشتم چون قبلاً قهرمانی زیر ۲۵ سال ایالتی را برده بودم فکر میکردم ایده خوبی است که برای مسابقات ملی بیهار هم نیم نگاهی داشته باشم. من بهعنوان نفر یازدهم جدول با بازیکنان قوی مثل آبهیجیت گوپتا، هیمانشو شارما و راتناکاران مسابقات را شروع کردم و موفق شدم برنده مسابقات شوم!
**ساغرشاه:** درست مانند مسابقات نوجوانان لیمکا، پیروزی در زیر ۲۵ سال نقطه عطفی در شطرنج شما بود.
**تژکومار:** بله، پس از قهرمانی در مسابقات ملی زیر ۲۵ سال، فکر میکردم که میتوانم کارهای بیشتری در شطرنج انجام دهم، بنابراین بعد از آن خیلی جدی شدم.
**ساغرشاه:** لطفاً به ما بگویید چگونه با جایاشری آشنا شدید؟
**تژکومار:** من نماینده میسور در مسابقات قهرمانی بین دانشگاهی سراسر هند در سال ۲۰۰۱ بودم. جایاشری هم در تیم بانوان عضویت داشت و به مسابقات بین دانشگاهی سراسر هند در هاریانا رفتیم. کم کم اونجا با هم دوست شدیم و بعد عاشق هم شدیم.
**ساغرشاه:** یادم میآید که او وقتی اولین بار با شما آشنا شد نمیدانست که شما یک شطرنجباز قوی هستید.

**تژکومار:** در ابتدا او فکر میکرد که من آنقدرها خوب بازی نمیکنم اما بعداً وقتی متوجه شد که من یک بازیکن قوی هستم، شگفتزده شده بود.
**ساغرشاه:** بنابراین شما عمیقاً عاشق جایاشری شدید و این بخشی از زندگی شما بود که به خوبی پیش میرفت، اما در مورد شطرنج شما هنوز در حدود ۲۲۵۰ بود!
**تژکومار:** پس از اتمام کارشناسی ارشد من شغلی نداشتم. بنابراین با استفاده از سهمیه ورزشی خود پیشنهادی از راهآهن مرکزی دریافت کردم. اما تصمیم گرفتم که به آن ملحق نشوم زیرا نمیخواستم تا این حد پیش بروم. در عوض، ترجیح دادم مربیگری پسری به اسم ساتویک رو قبول کنم. من به بنگلور رفتم و ۷-۸ ماه در خانه آنها ماندم که از لحاظ مالی کمک حالم بود. آنها مجموعه خوبی از کتابها را داشتند و در اوقات فراغت آنها را مطالعه میکردم. من از خواندن کتابهای دورتسکی، یوسوپوف و راه بهبود شطرنج از الکس یرمولینسکی لذت بردم و به دلیل دانشی که از کتابها به دست آوردم توانستم قدرت خود را در **شطرنج پوزیسیونی** تقویت کنم.
**ساغرشاه:** بنابراین اساساً هیچکس شما را برای رفتن به سطح بالاتر از ۲۲۵۰ آموزش نداد. آموزش شما فقط از طریق کتابها بود؟
**تژکومار:** بله، من قبلاً هم بهتنهایی با خواندن کتاب کار میکردم و حتی در سال ۲۰۰۴ لپتاپم را خریدم. حتی در تیم ملی زیر ۲۵ سال فقط یک کتاب و یک صفحه شطرنج با خودم بردم. راتناکاران به کنایه به من میگفت: “تو فقط با یک کتاب قهرمان شدی!”
**ساغرشاه:** اما آیا روش خاصی برای خواندن کتاب شطرنج وجود داشت زیرا افراد زیادی در آنجا هستند که کتابهای زیادی میخوانند اما هرگز واقعاً پیشرفت نمیکنند!
**تژکومار:** من اینطور فکر نمیکنم. از خواندن کتابها لذت میبردم و آنها ایدههایی برای بهبود تفکر و مهارت محاسباتی من میدادند و من قبلاً از این نوع کتابها میخواندم. همین و بس!
**ساغرشاه:** و ناگهان این پیشرفت عظیم در زندگی شما اتفاق افتاد، زمانی که شما از ۲۲۵۰ عبور کردید و سه نورم استاد بزرگی را به دست آوردید و از ۲۴۰۰ عبور کردید! در مورد این مرحله که شاید جالبترین مرحله زندگی شما باشد، چیزی به ما بگویید.

**تژکومار:** بعد از رفتن به بنگلور و ماندن در آنجا به مدت ۷ ماه، مربیگری را دوست نداشتم و میخواستم بازی کنم. بنابراین به میسور برگشتم و خودم شروع به کار کردم. در آن دوره من بازی میکردم و ۲-۳ تورنمنت را برنده شدم و ریتینگم را به ۲۳۵۰ افزایش دادم. از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷ فقط حدود ۱۰۰ تا ۱۲۰ واحد ریتینگم را افزایش دادم در حالی که ۲۷ سال سن داشتم. نمیتوانستم تصمیم بگیرم که به بازی شطرنج ادامه دهم یا به دنبال کار باشم. در این مرحله بود که تصمیم گرفتم در مسابقات قهرمانی مشترک المنافع در ماه دسامبر شرکت کنم و به خودم میگفتم اگر نتیجهای حاصل نشد کار پیدا میکنم و کار میکنم. من واقعاً خوب بازی کردم و اولین نورم استاد بینالمللی و همچنین اولین نورم استاد بزرگی را در همان تورنمنت به دست آوردم و سپس طی ۵-۶ ماه آینده توانستم هر سه نورم استاد بزرگی خود را به دست آورم.
**ساغرشاه:** یادم میآید در جام شهردار جایی که هامپی و همچنین کراسنکو بازی میکردند، شما با همه این بازیکنان قدرتمند بازی کردید و آخرین نورم استادبزرگی خود را به دست آوردید. شما طوری بازگو میکنید که انگار فقط یک پیشرفت طبیعی است، اما بسیاری از افرادی که دارای ریتینگ ۲۳۰۰ هستند در تلاش برای به دست آوردن نورمهای IM میباشند، ولی شما فقط در ۶ ماه به سه نورم GM خود دست پیدا کردید! چطور ممکن است؟

**تژکومار:** حتی خودم هم نمیدانم چگونه ممکن بود! اما شاید به دلیل خواندن کتابهای زیاد و فشارهایی بود که در این تورنمنت به من وارد شد. خونسردی خودم را حفظ کردم و خوب بازی کردم.
**ساغرشاه:** در کدام تورنمنت عنوان GM خود را به دست آوردید؟
**تژکومار:** در واقع من برای تبدیل شدن به یک استادبزرگ به ۱.۶ ریتینگ نیاز داشتم، بنابراین به فکر شرکت در یک تورنمنت در گوا افتادم. پس از انجام دو دور اول، توانستم شرایط ریتینگ را کامل به دست آورم و از این رویداد انصراف دادم.
**ساغرشاه:** وقتی استادبزرگ شدی، پسر شما Kaustubh قبلاً به دنیا آمده بود؟
**تژکومار:** بله او در ماه آوریل به دنیا آمد. میتوانم بگویم که او برای من خوشقدم بود زیرا پس از تولدش زود استادبزرگ شدم.
**ساغرشاه:** برای بازیکنی که در سال ۲۰۰۹ خیلی نزدیک بود استادبزرگ شود و نزدیک به ۹ سال صبر کرد تا این اتفاق بیفتد، این یک سفر دیوانهکننده بود. چطور توانستی این شرایط را تحمل کنی؟
**تژکومار:** بسیار شرایط ناامیدکنندهای بود، اما خونسردی خود را حفظ کردم. فکر میکردم چیزی وجود دارد که باید آنرا بهبود ببخشم و به همین دلیل نمیتوانم GM شوم. روی نقاط ضعفم کار کردم و در زمینههایی که خوب نبودم پیشرفت کردم. در سال ۲۰۱۶ من کاملاً ناامید از اسپانیا برگشتم، اما جایاشری به من توصیه کرد که باید با یک استادبزرگ کار کنم. من از راهنمایی و کمک استادبزرگ الکساندر گلوشاپوف استفاده کردم و این کار تفاوتی اساسی ایجاد کرد.
**ساغرشاه:** وقتی از این دوره ناموفق رنج میبردی، در واقع به این موضوع به شکل مثبت نگاه کردی که چیزی در شما کم است و من باید به جای اینکه افسرده و ناامید شوم، باید پیشرفت کنم.
**تژکومار:** بله، من فکر میکنم که این رویکرد درستی برای پیشرفت است. دیدم در **تاکتیک** ضعیف هستم و تصمیم گرفتم روی آن کار کنم تا بهتر شوم. به این ترتیب من موفق شدم به سمت عنوان GM خود حرکت کنم.

**ساغرشاه:** تبدیل شدن به یک استادبزرگ در سن ۳۶ سالگی یک انگیزه بزرگ برای مردم است. به نظر شما امکان دارد بازیکنان بعد از یک سن خاص، مثلاً در ۲۵ سالگی پیشرفت کنند؟
**تژکومار:** بله، من فکر میکنم ممکن است. اگر اشتیاق داشته باشید، سن مهم نخواهد بود. شما باید جرأت و اشتیاقی سوزان برای کار بیشتر داشته باشید. اگر در کاری که انجام میدهید خوب هستید، قطعاً باید بتوانید به اهداف خود برسید.
**ساغرشاه:** شما یک مرد خونسرد و آرام به نظر میرسید، اما برای رسیدن به عنوان استادبزرگی خود ریسکهای زیادی را در زندگی انجام دادید.
**تژکومار:** پس از اتمام کارشناسی ارشد تصمیم گرفتم که میخواهم شطرنج بازی کنم. حتی اگر کاری انجام میدادم بعد از ورزش قرار داشت. حالا معلوم شد که تصمیم خوبی بوده است (میخندد)، اما در آن زمان همه خیلی نگران بودند. دوستانم از من درباره کار نکردن سوال میپرسیدند. این روزها که با دوستانم ملاقات میکنم به من میگویند که تصمیم خوبی گرفتم که به شطرنج چسبیدم و به شغلی نپیوستم! (میخندد)
**ساغرشاه:** شما بازیکنی هستید که شروع بازیهای خود را تغییر نمیدهید. چه منطقی پشت آن است؟
**تژکومار:** من سالها **کاروکان** بازی کردهام و نتایج عالی بوده است. اما فکر نمیکنم که داشتن یک **رپرتوار شروع بازی** نباید تغییر کند. فکر میکنم اگر میخواهید شطرنجباز قوی باشید، باید تمام شروع بازیهای مختلف و نحوه بازی کردن آنها را بدانید. من شروع به خواندن کتابهای زیادی کردم تا شروعهای جدید را یاد بگیرم، اما به نوعی نتوانستم آنها را روی صفحه بازی کنم. من قصد دارم به زودی به شروع بازیهای دیگر بپردازم.

**ساغرشاه:** شاید ما به زودی شاهد بازی تژکومار با e4 باشیم؟
**تژکومار:** بله، ممکن است (میخندد).
**ساغرشاه:** شگفتانگیز! این یک سفر فوقالعاده برای شما بوده است، اگر توصیهای به افرادی که این مصاحبه را میخوانند داشته باشید، چه توصیهای دارید؟
**تژکومار:** میخواهم بگویم که من بازی شطرنج را خیلی دیر شروع کردم، اما شطرنج بخشی از زندگی من شد. من از بازی کردن لذت بردم و تصمیمات خاصی مانند نپیوستن به یک شغل را گرفتم زیرا میخواستم در شطرنج به جایگاهی برسم. توصیه من این است که اگر میخواهید در شطرنج به جایی برسید، اگر علاقه زیادی به بازی دارید، تمام تلاش خود را به کار گیرید و قطعاً به آن خواهید رسید.
**ساغرشاه:** از جان مایه گذاشتن کار شماست، با احتیاط بازی نکن، درسته؟
**تژکومار:** بله، تمام تلاش خود را بکنید و قطعاً نتایج حاصل خواهد شد.
**ساغرشاه:** و برنامههایت برای آینده چیست؟
**تژکومار:** در ابتدا فکر میکردم که هدف من این است که استادبزرگ شوم و بعد از آن تصمیم میگیرم. اکنون میخواهم هدفم را به سطح بعدی برسانم و سعی کنم در سالهای آینده به یک **سوپر استادبزرگ** تبدیل شوم.
**ساغرشاه:** و برای تبدیل شدن به یک سوپر استادبزرگ به چه چیزی نیاز دارید؟
**تژکومار:** حمایت مالی. این بسیار ضروری است زیرا من باید در تورنمنتهای قویتری بازی کنم و برای رسیدن به آن نیازهای مالی بسیار مهم است، بنابراین شاید در کارناتاکا به دنبال اسپانسر بگردم. امیدوارم اسپانسری بیاید و از من برای رسیدن به هدف بعدی حمایت کند.
**ساغرشاه:** شما به جایگاههای زیادی دست یافتهاید و من مطمئن هستم که به این یکی نیز خواهید رسید. از شما بسیار متشکرم که برای صحبت با ما وقت گذاشتید و از این مصاحبه آموزنده برای خوانندگان فوقالعاده چس بیس هند سپاسگزاریم.
▫️مترجم: احسان مسعودی