داور دست به مهره

مردم شطرنج را به دلایل مختلفی دوست دارند .بازی مورد علاقه ما ورزش، هنر، علم و بیش از آن ، همه در آن واحد است!

یکی از جنبه های مورد علاقه من از شطرنج ، توسط امانوئل لاسکر بخوبی توصیف شده است:

دوام ریاکاری

در صفحه  شطرنج دروغ ها و ریاکاری دوام زیادی نمی آورند.”

بله ؛ از همان دوران کودکی همه یادمی گیریم که متاسفانه زندگی منصف نیست و شطرنج همانند تنفس هوای تازه ای است در این دنیای بی انصاف.اگر درشطرنج بهتر بازی کنی ،برنده خواهی شد! حداقل، این تصور من از آنچیزی است هنگامی که  من شروع به بازی شطرنج کردم.

متاسفانه، شخص سومی به آهستگی اما مصمم، جنگ بین دوحریف را تحت الشعاع قرار داد.روی سخنم با داوران شطرنج است.

دردوران نوجوانی ام لطیفه ای شطرنجی بود که می گفت”بهترین داور شطرنج کسی است که درطول یک مسابقه نامرئی باشد.”

درواقع،اگر پس از مسابقه ای بازیکنان حتی سرداور مسابقه را نشناسند ، بدین معنی است که هیچ اتفاق یا مشاجره ناخوشایندی در طی مسابقه رخ نداده است.

گذشت ان زمانی که داوران نهایت تلاششان را می کردند تا نمایش شطرنج بدون وقفه باشد.

شروع مسابقات معروف قهرمانی جهان درسال ۱۹۷۲ بین بوریس اسپاسکی و بابی فیشر را به یاد دارید؟

فیشر با درخواست های دائمی اش خود رادر دروضعیت دشواری قرار می داد که داوران را مجبور می کرد مسابقه را متوقف کرده واسپاسکی را برنده آن دور اعلام کنند.خصوصا وقتی فیشر برای بازی دوم حاضر نشد.

بله، اگر آنها(داوران) مجبور به تبعیت از قانون می شدند، دنیای شطرنج را نیز ازیکی از جالب ترین رویدادهای طول تاریخ شطرنج محروم می کردند.

بنابراین ما باید رئیس فیده (آنزمان) ماکس ایوه را بخاطر نجات مسابقه تحسین کنیم.

اما تصمیم تراژدی گونه دیگر رئیس فیده ،فلورنس کامپومنس ، در مچ قهرمانی ۸۵- ۱۹۸۴ بین آناتولی کارپف و گری کاسپاروف متفاوت بود.

کامپومنس نسبت به سلامت جسمانی دوبازیکن که به مدت ۶ ماه مشغول مبارزه بودند اظهار نگرانی کرده و مسابقات را متوقف نمود.

هردوبازیکن بلافاصله این تصمیم را تقبیح کرده و تمایل خودرا برای ادامه مچ اعلام نمودند.

من قصد ندارم درباره دلایل تصمیم رییس فیده بحث کنم زیرا متغیرات فراوانی وجود داشتند.

حتی دایره المعارف “ویکی پدیا” به منابعی اشاره می کند حاکی از اینکه کامپومنس از اعضای “کا.گ.ب”  (سرویس جاسوسی شوروی) بود.

شعار “نمایش باید ادامه داشته باشد”ناگهان دردنیای شطرنج ادامه دیگری به آن اضافه نمود:”اگر ما اجازه بدهیم!”

تصویر مهره های شطرنج و یک ساعت کنار آنها

یکی از بزرگترین داستان های تورنمنت

“گراند سوئیس چس دات کام فیده”

 (ملقب به جزیره من . م)وضعیتی بود که دوبازی میزهای همجوار ۱۹ حرکت یکسان داشتند.حقیقتا یک کمدی واقعی بود که سوپراساتید بزرگ اشتباهات یکدیگر را کپی می کردند تااینکه وقتی داور تصمیم گرفت بازی الکسی شیروف -یو یانگی را به اتاق دیگری منتقل کند، بازیها روال دیگری به خود گرفت!

دراینجا نمی خواهم بپرسم که آیا تصمیم داور قانونی بوده یا خیر؛ زیرا که داور مسابقات تجربه بسیاری داشته و قوانین را بخوبی می دانسته.تنها سوال من این است که “چرا؟”.

دندانپزشک مورد علاقه من می گفت که بهترین دندان آن است که هرگز توسط یک دندانپزشک لمس نشده باشد.

مداخله دکتر باید هنگامی باشد که عدم اقدام منجر به ضرر بزرگتری شود.

من متخصص پزشکی نیستم ، اما میتوانم به شما بگویم که این مسلما در شطرنج واقعیت دارد.هرگونه دخالت داورطبیعت جاری بازی را تغییر خواهد داد.

مثال بسیارخوبی درنظر دارم.

رسیدن دو بازیکن به یه وضعیت

درمچ قهرمانی جهان بین کاسپارف و کارپف درسال ۱۹۸۷ دو بازیکن به یک وضعیتی رسیدند.

کاسپاروف می گوید:

کارپف بی صبرانه منتظر حرکت من بود تا فورا پاسخ بدهد زیرا فرصت کافی برای اتمام هشت حرکت باقی مانده تا کنترل زمانی را نداشت.من باید فکر می کردم .اما دراین لحظه ناگهان سرداور مسابقه “گیسن” همانطور که بروی من خم شده بود بروی شانه ام ضربه ای زد و گفت: “اقای کاسپاروف شما باید حرکات را ثبت کنید.”

تصویر یک جمع دوستانه که مشغول بازی شطرنج هستند

ودرواقع بخاطر هیجانات بازی فراموش کرده بودم حرکات Rxc8 و Nxc8 را بروی برگه ثبت بنویسم.

البته داور وظیفه داشت که از لزوم تبعیت از قوانین را به من یادآوری کند، اما چه موقعی این اتفاق افتاد!

سوای آنچه که درپایان بازی رخ داد(کاسپاروف بازی را برد.م) این ضربه می توانست سرنوشت (بازی) را عوض کند.

با پیروی بیش از اندازه سختگیرانه قوانین شطرنج ، گیسن تقریبا میتوانست  مسیر تاریخ شطرنج را عوض کند.

مسئله این نیست که ایا داور مسلما حق داشته به کاسپاروف از الزامش به نوشتن حرکات یادآوری کند.من فقط می خواهم بروی عبارات کاسپاروف تاکید کنم:

“با پیروی بیش از اندازه سخت گیرانه قوانین شطرنج، گیسن تقریبا می توانست مسیر تاریخ شطرنج را عوض کند.”

اجازه بدهید به تورنمنت “گراند سوئیس چس دات کام فیده” برگردیم.

شاید اینجا کاملا دراشتباه باشم، اما هیچ ضرری نمی بینم اگر اگر آن دوبازی بدون وقفه ادامه می یافت.

البته اگر اختصاصا یکی از بازیکنان ازبرگزارکننده مسابقه تقاضای دخالت می کرد، کلا مورد بحث متفاوت می بود.اما تا انجا که من می دانم، هیچ ادعا یا تقاضایی ازسوی بازیکنان مطرح نشده بود.

برای اثبات این قضییه که “درگذشته قضایا متفاوت تر بود” از وضعیتی بسیار مشابه به این برایتان بازگو می کنم که بعنوان “تراژدی آرژانتینی” شهرت یافت.

تفسیر یفیم گلر از مسایقه

“یفیم گلر ” که یکی از شرکت کنندگان اصلی این داستان بود در کتاب “اجرای تئوری شطرنج” آنرا بخاطر می اورد:

درموقعیت های حرفه ای خودم چندین بار با وضعیتی روبرو شده ام که به نام

“بازیهای دوقلو”شناخته شده اند.

یکی از این موارد درنوزدهمین قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی رخ داد که دوبازی مابین “گلر” درمقابل “فلور” و “پتروسیان” درمقابل “اسمیسلوف” تا حرکات معینی یکسان پیش رفت.

تصویر یک آقای مسن و یک کودک که باهم در حال بازی شطرنج هستند

همچنین دریکی ازدورهای مچ بین شوروی-یوگوسلاوی ، “گلر” مقابل “کاراکلاجیچ” و “آورباخ” درمقابل “ایوکوف” اتفاق افتاد. ودر تورنمنت ببن المللی دربودامست درسال ۱۹۷۳ به همین شکل مابین “گلر-کارپف” و “هورت” درمقابل “هکت”رخ داد.و بالاخره ، بازی حاضر، به طورهمزمان سه “برادر دوقلو”داشت: “کرس”در مقابل”نایدروف”،

“اسپاسکی”درمقابل “پیلنیک”، و “گلر ” در مقابل “پانوف”_ نمونه ای منحصر بفرد درتاریخ شطرنج!_ که متعاقبا به نام “تراژدی آرژانتینی” شهرت یافت.

هر سه بازی به چنین وضعیتی رسیدند

“گلر” این لحظه را خاطر نشان می کند:

1.e4.c5 2.Nf3.d6 3.d4.cxd4

4.Nxd4.Nf6 5.Nc3.a6 6.Bg5.e6

7.f4.Be7 8.Qf3.h6 9.Bh4.g5

10.fxg5.Nfd7

….  ودراینجا چیزی غیرمنتظره رخ داد.نکته این بود که دراین لحظه “اسپاسکی” وکرس مشغول محاسبه قربانی اسب در  e6 بودندو حریفانشان “پیانیک” و “نایدروف” ضمن زیرنظرداشتن بازی ما باحالتی سرزنده درباره چیزی صحبت می کردند.

سپس “نایدروف”نزد من آمد و ضمن انکه افکارم را مغشوش کرد با لحنی تند اظهار داشت:” بازیت بازنده است؛ ما همه اینها را آنالیز کرده ایم!”

اما گلر حرکت برنده را دیده بود .ووقتی برروی صفحه بازی شد، “کرس”و “اسپاسکی” هم انرا به اجرا درآوردند!

کاسپاروف در کتاب تاریخی خود “نیاکان شطرنجی من” در حواشی بازی “فیشر-تال”۱۹۵۹ نوشت که در آن زمان ،تبدیل هربازی حاشیه داری به یک شعر ، مرسوم بود.

“من حقیقتا این رویکرد و برخورد را می پسندم چراکه به غنای شطرنج کمک می کند. “تراژدی آرژانتینی”، “بازی اپرا” ، “بازی جاودانه”هر کدام از انها را حذف می کردید، شطرنج صفحه ای از تاریخ درخشانش را ازدست می داد.

▫️مترجم: مسعود شرافتی

By ساناز ساعدپناه

زندگی مثل صفحه های شطرنج خونه هاش روز و شبمون ،ما هم مهره های این بازی هستیم اصلا مهم نیست که پیاده باشیم یا سوار مهم این که تا اخرین لحظه تلاش کنیم برای زندگی کردن متولد 1379 کورد هستم و عاشق نوشتن خوشحال میشم که همراهم باشی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *