- مقدمه: کارتیک رامش و چالشهایش
- چالشهای کارتیک در مسیر پیشرفت
- از پراگناناندا و رامش تا ChessMood: یافتن راهی برای پیشرفت
- مرحله 1: غلبه بر ترس از باخت
- مرحله 2: تمرین هدفمند و کار سخت
- نقطه عطف: حرکات اجباری و گشایشهای ساده
- مقابله با گامبیت استافورد: یک شعار کلیدی
- بزرگترین حامی کارتیک و ارزش ChessMood
- حفظ تعادل بین تمرین جدی و لذت از شطرنج
- مرحله 3: بهبود “الگوریتم” شطرنج
- جدا شدن از نتایج و تمرکز بر روند
- شروع دیرهنگام در شطرنج و برنامههای آینده
مقدمه: کارتیک رامش و چالشهایش
یک شغل تمام وقت، زمان محدود و اضطراب ناشی از بازی، همگی مانع پیشرفت کارتیک در شطرنج بودند. با این حال، او توانست بیش از 450 امتیاز ریتینگ خود را افزایش دهد! در ادامه میخوانید که چگونه او به این موفقیت دست یافت…
برقراری تعادل بین شطرنج، یک شغل تمام وقت و زندگی خانوادگی دشوار است. زمان ما محدود است و انرژی نیز همینطور.
اما کارتیک رامش، طراح تراشه در یک شرکت پردازش ریز در کمبریج انگلستان، مصمم بود که بازی شطرنج خود را بهبود بخشد.
او میگوید: “من همیشه در دوران کودکی شطرنج بازی میکردم، اما فقط در بازیهای دوستانه. از سال 2017، در باشگاه شطرنج محلی اینجا ثبت نام کردم و شروع به انجام بازیهای ریتینگدار کردم.”
“وقتی شروع به بردن بازیها کردم، احساس کردم میتوانم در این زمینه پیشرفت کنم. و وقتی میبازم، برایم مثل یک چالش است.”
“کمخوابیهایم شروع شد. و هر چیزی که باعث شود کمتر بخوابم، کنجکاویام را برمیانگیزد. این زمانی بود که بیشتر روی شطرنج متمرکز شدم.”

چالشهای کارتیک در مسیر پیشرفت
چالشهایی که کارتیک در ابتدا با آنها روبرو بود:
در ابتدا، عادت کردن به شطرنج آنلاین، به خصوص با کنترل زمان سریعتر، یک چالش بود.
او میگوید: “من باید به شطرنج آنلاین عادت میکردم، فرمت 5+3 سریع بود. من به بازیهای 45 دقیقهای عادت داشتم.”
“همچنین، در مورد بازی آنلاین بسیار عصبی بودم زیرا نمیتوانستم ریتینگ 1200 را رد کنم. همیشه کسی من را شکست میداد و وقتی بیش از 5 بازی را میباختم، دلم میخواست استراحت کنم.”
مسیر مناسبی برای بهبود بازی او نیز وجود نداشت.
او میافزاید: “از آنجایی که در طول روز زمان بسیار کمی برای تمرین شطرنج داشتم، میدانستم که اگر روش مناسبی برای مطالعه پیدا نکنم، هرگز کارساز نخواهد بود.”
“من یک مربی استخدام کرده بودم. او مرا تحت تاکتیکهای آموزشی زیادی قرار داد. اما این کافی نبود. و نمیتوانستم تمام زمان در اختیارم را صرف مربیگری کنم زیرا به تمرین هم نیاز داشتم.”
از پراگناناندا و رامش تا ChessMood: یافتن راهی برای پیشرفت
قبل از همهگیری، کارتیک در یک جشنواره بزرگ شطرنج کلاسیک لندن شرکت کرد که میزبان مسابقات مختلف برای آماتورها، استادان و بازیکنان نخبه است. در آنجا او با خانواده یک ستاره در حال ظهور از شهر زادگاهش چنای ملاقات کرد.

او میگوید: “وقتی استاد بزرگ پراگناناندا و مادرش برای بازی شطرنج کلاسیک به لندن آمدند، با آنها ملاقات کردم. آنجا با خانوادهاش درباره سفر شطرنجیاش صحبت کردم.”
“من به صفحه فیسبوک پراگ رفتم و در مورد R.B. Ramesh، مربی پراگ مطلع شدم. این زمانی بود که صفحه رامش را دنبال کردم.”
و در ادامه…
“یک روز R.B. Ramesh مطلبی را درباره ChessMood به اشتراک گذاشت و به نظرم رسید که حتماً باید کیفیت خوبی داشته باشد. اینگونه بود که برای اولین بار از آن مطلع شدم.”
به زودی، کارتیک شروع به خواندن وبلاگها در ChessMood کرد. یک داستان خاص توجه او را به خود جلب کرد.
او توضیح میدهد: “هنگام مطالعه، با داستان یک بهبود دهنده شطرنج از ایالات متحده مواجه شدم که یک سگ داشت و نکات زیادی را مطرح کرد. جالب بود.”
“بنابراین من با خودم گفتم اگر میخواهم از نقطه A به B بروم و افراد زیادی توسط Avetik از آن مسیر عبور کردهاند، پس من هم میخواهم آنجا باشم.”
با این تفکر، کارتیک به ChessMood پیوست.
مرحله 1: غلبه بر ترس از باخت
کارتیک سفر خود را برای بهبود شطرنج به مراحل زیر تقسیم کرد.
“در مرحله 1، من باید به شطرنج آنلاین عادت میکردم و از حالت عصبی خارج میشدم.”
اولین مانعی که باید بر آن غلبه میکرد، ترس از باختن بازی بود. کارتیک وضعیت را منطقی ارزیابی کرد.
او میگوید: “اگر 10 بار ببازم، یک استراحت بزرگ میکنم و برمیگردم، همینطور خواهم بود.”
و بعد انتخاب جالبی کرد…

او ادامه میدهد: “بنابراین فکر کردم اجازه دهید 1000 بار ببازم. برایم مهم نیست که ببازم، حتی اگر ببازم یاد خواهم گرفت! به همین دلیل تا جایی که میتوانستم بازی میکردم.”
در آن مرحله، کارتیک به طور غریزی تصمیم گرفت تا حد ممکن بازی کند تا بر ترس خود از دست دادن غلبه کند – این همان توصیهای بود که بعداً توسط استاد بزرگ Avetik در دوره BlunderProof توصیه شد.
در حالی که انجام بازیهای زیاد به کارتیک کمک کرد تا بر ترس خود از باخت غلبه کند، اما به مشکل دیگری منجر شد.
بازی بیش از حد، تمرین کم
“من با ریتینگ 1500 در Lichess شروع کردم. اما به دلیل زیاد بازی کردن، ریتینگ من به 1300 رسید. با خودم فکر کردم – چه اتفاقی افتاده است؟”
نسبت بازی به مطالعه به شدت نامتوازن بود.
“بنابراین در ریتینگ 1300، با خودم گفتم که دیگر بازی نمیکنم. شروع به تماشای تمام ویدیوهای دوره کردم.”
“یک درس بزرگ از مرحله 1 آموختم – من نمیتوانم 50 ساعت بازی کنم و فقط 1 ساعت را صرف یادگیری کنم.”
مرحله 2: تمرین هدفمند و کار سخت
برای پیشرفت، کارتیک متوجه شد که باید ساعتها برای مطالعه شطرنج وقت بگذارد. بنابراین او شروع به کار با دورههای “Tactic Ninja” و “Mating Matador” کرد.
او میگوید: “برخی از تاکتیکها اصول اولیهای بودند که قبلاً میدانستم، مانند آچمز، چنگال و حملات دوگانه. اما ترکیب استفاده از 2 تاکتیک در کنار هم همان جایی است که پیشرفت واقعی اتفاق میافتد.”

یادگیری از حل پازلهای دشوار
“برخی از پازلها آسان بودند. برخی دیگر را مجبور شدم 2 بار حل کنم. در ویدیوی پایانی یک بخش، پازلها از آسان به سخت تبدیل میشوند. آخرین پازل چالشبرانگیزترین بود.”
در حین حل کردن، کارتیک به طور فعال از خود سؤالاتی میپرسید تا تفکر خود را تنظیم کند.
“اگر چیزی را از دست دادم – چرا آن حرکت خاص را از دست دادم؟”
“یا چرا فکر میکردم که کار نمیکند در حالی که در واقعیت کار میکند؟”
“این به درک من کمک کرد.”
نقطه عطف: حرکات اجباری و گشایشهای ساده
به زودی کار سخت کارتیک به ثمر نشست.
“دورههای ‘Tactic Ninja’ و ‘Mating Matador’ دانش و ریتینگ شطرنج من را متحول کردند. این تفاوت زیادی ایجاد کرد زیرا من شروع به تشخیص و انجام حرکات اجباری کردم. و این نقطه عطفی برای من بود.”
دو اتفاق افتاد زیرا تشخیص حرکات اجباری برای کارتیک آسانتر شد.
“گزینههای حریف بسیار کمتر شد. بنابراین به جای محاسبه تمام حرکات ممکن در یک پوزیسیون، میدانستم که ابتدا به دنبال کدام حرکات باشم.”
“همچنین، من شروع به اشتباهات کمتری کردم در حالی که حریفانم بیشتر اشتباه میکردند. من توانستم از این فرصت استفاده کنم.”

یادگیری گشایشها به روشی ساده
کارتیک همچنین نسخههای ساده شده گشایشها را مطالعه کرد.
او میگوید: “من به دنبال گشایشهای ساده بودم. و روشی که Avetik این کار را انجام داده است، درخشان است. به شما یک فایل PDF داده میشود، خودتان فایل PGN را آزمایش میکنید، حرکات کلیدی را برای یادگیری و چرایی انجام آنها یاد میگیرید.”
این به او کمک کرد تا ایدهها و برنامههای نهفته در پشت گشایشها را بیاموزد.
«به عنوان مثال در دفاع کاروکان، ما باید فیل همرنگ پیاده مرکزی خود را تعویض کنیم زیرا آن فیل غیرفعال خواهد بود. وقتی این را فهمیدم، دیگر نمیخواهم فیل خانه روشن خود را تعویض کنم، بلکه فیل خانه تاریک خود را تعویض کنم.»

یک مفهوم کلیدی که در رپرتوار گشایش WhiteMood توضیح داده شده است.
مقابله با گامبیت استافورد: یک شعار کلیدی
مواجهه با گامبیت استافورد دردناک بود. اما یک شعار 3 کلمهای همه چیز را تغییر داد.
او میگوید: “بازی در برابر گامبیت استافورد زمان زیادی برای یادگیری نیاز داشت. هر چه بازی کردم، همچنان میباختم، میباختم، میباختم. و سپس آواتیک به من گفت – ‘عقب نکش، قلعه نرو.’ “
“اصلاً مهم نیست که قلعه میروی یا نه؟”
1 ساعت ورودی = 2 ساعت خروجی
به دلیل کار روزانه فعال او، استفاده حداکثری از زمان مطالعه برایش مهم بود.
“من حداقل 90 دقیقه مطالعه میکنم. اگر به شدت فشار بیاورم – 2 ساعت. من دو جلسه دارم – 1 ساعت صبح و 1 ساعت عصر.”
بنابراین او کیفیت تمرین شطرنج خود را با بهینهسازی تمرکز و حذف حواسپرتی بهبود بخشید.
“1 ساعت برای من کافی است. از تمام دنیا من یک دفتر باغ دارم که در آن شطرنج میخوانم و هیچکس نمیتواند مزاحم من شود. من گوشی نمیآورم و خودم را حبس میکنم.”
“اگر این کار را در همان اتاقی که بقیه هستند انجام دهم، این 1 ساعت پرانرژی در دفتر باغ برابر با 2 ساعت کار است.”
بزرگترین حامی کارتیک و ارزش ChessMood
کارتیک میگوید: “فکر میکنم همسر من است. من نمیتوانم بدون خانوادهام راه دور بروم. زمانی که من روی شطرنج تمرکز میکنم، آنها مراقب زمان هستند. آنها واقعاً حمایتگر و فهمیده بودهاند.”
“اگر کسی هدفی دارد، باید به او اجازه کار دهید و به او آزادی بدهید.”
کارتیک همچنین ارزش زیادی برای تبدیل شدن به بخشی از ChessMood پیدا کرد.
او اضافه میکند: “من بسیار خوشحالم که ChessMood به وجود آمده است. در هیچ کجای دنیا کسی را نمیبینم که از صمیم قلب بخواهد به افراد مبتدی کمک کند تا حرفهای شوند.”
“چه کسی میخواهد این کار را انجام دهد؟ بیشتر آنها میخواهند مربی خصوصی شوند و درآمد کسب کنند.”

“اما Avetik تفکر گستردهتری دارد. آنها میخواهند به مردم کمک کنند. آنها میخواهند مردم برنده شوند – این پیروزی آنهاست. این خود یک دید فداکارانه است. و این چیزی است که به همه کمک میکند.”
حفظ تعادل بین تمرین جدی و لذت از شطرنج
گاهی اوقات، کارتیک فقط میخواست بدون از دست دادن ریتینگ سرگرم شود.
“اگر خسته باشم و فقط بخواهم بدون توجه به امتیاز بازی کنم، از یک حساب کاربری دیگر بازی خواهم کرد. در اینجا هدف من لذت بردن است.”
“در حالی که اگر سرحال و آماده برای بالا بردن ریتینگ باشم، در حساب اصلی بازی خواهم کرد.”
“با انجام این کار، میتوانم زمانی که بخواهم لذت ببرم و همزمان روی شطرنج خود سخت کار کنم.”
مرحله 3: بهبود “الگوریتم” شطرنج
کارتیک که یک طراح تراشه حرفهای است، از یک “الگوریتم” برای انجام بهترین حرکت در یک پوزیسیون استفاده میکند. از بین عوامل مختلف، در اینجا 2 مورد وجود دارد که آن را تغذیه میکند.
“الگوریتم شطرنج من این است که به دنبال حرکات اجباری باشم. اگر حرکت اجباری وجود نداشته باشد، من به دنبال حرکات استراتژیک خواهم بود، مانند بهبود موقعیت بدترین مهرهام.”
جدا شدن از نتایج و تمرکز بر روند
کارتیک احساس میکند که اکنون در مرحله 3 بهبود است، جایی که تمرکز اصلی بر روی بهبود الگوریتم است.

او توضیح میدهد: “مرحله 3 جایی است که من شروع به تمرکز بر کیفیت شطرنج کردم. میخواهم شطرنج خوب بازی کنم و روی نتایج بازی تمرکز نکنم. و نوع تفاوتی که در بازی من ایجاد میکند، شگفتانگیز است!”
“اولاً، از اینکه بازی را باختم ناراحت نیستم.”
“دوماً، خوشحالم چون حتی اگر به بازیکن 2000 نفری باختم، باز هم شطرنج خوب بازی میکنم و این انگیزه من را برای پیشرفت حفظ میکند.”
“از آنجایی که من از نتیجه جدا هستم، تمرکز اصلی من فقط بر بهبود الگوریتم است.”
کارتیک با تمرکز بر روی الگوریتم، به جای هدر دادن زمان و انرژی برای ناراحتی در مورد بازی از دست رفته، روند خود را بهبود میبخشد.
“بازی شطرنج یک بخش مفاهیم و بخش دیگر روانشناسی است. هر شطرنجباز، حتی اگر خوب باشد، اگر خسته باشد بازی را میبازد.”
“روحیه مناسب 50% است. تکنیک مناسب 50% است. ChessMood هر دوی آنها را دارد.”
جهش عظیم در ریتینگ
با بهتر شدن در تشخیص حرکات اجباری، کار مولد روی شطرنج و با تمرکز بر بهبود الگوریتم، ریتینگ کارتیک از 1301 به 1758 رسید – جهشی بیش از 450 امتیاز در کمتر از یک سال.

شروع دیرهنگام در شطرنج و برنامههای آینده
پس از افزایش امتیازات بسیار در مدت زمان کوتاه، از کارتیک پرسیدیم که چرا در دوران جوانی شطرنج را دنبال نمیکرد؟
“هرکسی علایق متفاوتی دارد یا بگوییم چندگانه.”
“در دوران جوانیام آنقدرها در مورد شطرنج جدی نبودم. من بیشتر به الکترونیک و طراحی تراشه علاقه داشتم.”
“اکنون، من با برخی از بهترین استعدادهای جهان و بازیگران اصلی در بازار نیمههادیها مانند کوالکام، ایمجینیشن، توشیبا کار میکنم. اگر این کار را انجام داده باشم، قطعاً میتوانم در شطرنج نیز بدرخشم.”
“هر چیزی زمانی دارد و من زمان خودم را اینجا پیدا کردم.”
برنامههای آینده
کارتیک آرزوهای بلندپروازانهای برای آینده دارد و به مسیری که برای رسیدن به آنها در پیش گرفته، اعتقاد دارد.
“من 39 ساله هستم و اگر همین راه را ادامه دهم، احتمالاً در 3 سال آینده، میتوانم استاد فیده شوم. اگر روش درست است، چرا که نه؟”
قبل از اتمام، یک گفتگوی سریع نیز با کارتیک داشتیم:
دور سریع
مهره شطرنج مورد علاقه شما:
وزیر.

بازیکن مورد علاقه شما از نسل فعلی:
استاد بزرگ پراگناناندا.
شطرنجباز مورد علاقه شما از نسل گذشته:
پل مورفی.
بازی مورد علاقه من بازی “اپرا” است که توسط مورفی بازی میشود – که با “مات اپرا” مورد علاقه من به پایان رسید!
گشایش مورد علاقه شما:
بازی اسکاچ.
من 80 درصد نرخ برد دارم. قلعه سمت مقابل، پیادهها را پیشروی میدهم و دفاع حریف را میشکنم.
سبک بازی شما در 1 کلمه:
اجباری (Forcing moves).
گشایش / وسطبازی / آخر بازی – کدام یک مورد علاقه شماست؟
وسطبازی – زیرا احساس موقعیتیابی آسان است و یافتن حرکات اجباری ساده است!
دوره مورد علاقه شما در ChessMood:
تاکتیک نینجا.
روتین “حال خوب شطرنجی” شما:
حل 3 پازل سریع یا 3 ردیف پازل و چند نفس عمیق قبل از انجام یک ست 9 بازی.
اگر الهه کائیسا به شما یک ابرقدرت شطرنج هدیه میداد، چه چیزی را انتخاب میکردید؟
محاسبات دقیق.