- مقدمه
- 1. بازیکن حفظی (The Memorizer) / سایبورگ
- 2. ریتینگباز حرفهای (The Rating Whore)
- 3. بازیکنی که بیش از حد برای خلاق بودن تلاش میکند
- 4. بازیکنی که نمیتواند از بازی دل بکند (The Man Who Can’t Let Go)
- 5. مدافع ترسو / سفید برای تعویض و برد
- 6. مرد “سریع مساوی کن”.
- 7. مبتدی «بیش از حد خجالتی».
- 8. مبتدی با اعتماد به نفس کاذب
- 9. مرد “بهانهجو”.
- 10. بازیکنی که «نمیتواند با استرس کنار بیاید».
- 11. بازیکنی که «نمیتواند با باخت کنار بیاید».
- 12. بازیکن نجیب
مقدمه
در گذشته، به طور اتفاقی با سوالی در Quora تحت عنوان “5 نوع شطرنجباز چیست؟” مواجه شدم.
پاسخ کاربر «چارلز اسلید» را خواندم و از آن بسیار لذت بردم. میدانستم که نمیتوانم بهتر از او بنویسم، اما اگر حداقل تلاشم را نمیکردم، خودم نبودم. طبق معمول، به قالب اصلی پایبند نماندم و به 7 نوع شطرنجباز رسیدم.
به سرعت به زمان حال میآیم. با اتمام ایدههای وبلاگ، تصمیم گرفتم از تعدادی از پاسخهای خودم در Quora استفاده کنم. از آنجایی که مقاله «انواع شطرنجبازان» جالب به نظر میرسید و من واقعاً پاسخ چارلز را دوست داشتم، تصمیم گرفتم با او تماس بگیرم و بپرسم که آیا برای انتشار آن در وبلاگم اعتراضی دارد یا خیر.
خوشبختانه، او موافقت کرد، بنابراین تصمیم گرفتم آن را با پاسخ خودم ترکیب کنم تا به نتیجه نهایی برسم: لیستی از 12 نوع شطرنجباز.
امیدوارم از آن لذت ببرید.
پاسخ چارلز اسلید:
قبل از شروع: اینها پنج نوع شطرنجباز هستند، اما قطعاً تنها پنج نوع موجود نیستند. طبقهبندی بسیار گستردهتر است و این دستهبندیها نیز منحصر به فرد نیستند.
1. بازیکن حفظی (The Memorizer) / سایبورگ
“حافظ” اصطلاحی تحقیرآمیز است. این شخص میتواند 30 حرکت تئوری را در هر شروع بازی انجام دهد، اما حرکت سی و یکم او به احتمال زیاد افتضاح خواهد بود. آنها واقعاً نمیتوانند شطرنج بازی کنند، فقط حفظ میکنند.
یکی از دوستان من (با ریتینگ متوسط/بالای 2200) عاشق بازی در برابر این بازیکنان است. او خطی را انتخاب میکند که در آن تئوری تا آخر بازی، مثلاً «مساوی» رخ و شاه در برابر رخ و شاه پیش میرود. سپس او در آن آخر بازی برنده خواهد شد.
یک بار دیدم که یک بازیکن حفظی ناراحت، پس از یک بازی، به دوستم کنایه زد: «چرا بعد از حرکت 40 به بازی ادامه دادی؟ آخر بازی مساوی است.» دوستم یکی از بهترین جوابهایی را که تا به حال شنیدهام گفت: «آخر بازی مساوی نیست، تازه آغاز میشود.»
(حاشیه: «شما از آخر بازیها متنفر هستید.»)

وقتی یک بازیکن حفظی واقعاً میداند چگونه شطرنج بازی کند (و حفظیاتش بسیار عمیق باشد)، به یک سایبورگ تبدیل میشود. آنها آنقدر کارهایی را که کامپیوتر میگوید انجام میدهند که خودشان شبیه یک کامپیوتر میشوند.
البته، “سایبورگ” گاهی اوقات برای توصیف کسی که از طریق کامپیوتر تقلب میکند نیز استفاده میشود، اما لزوماً این چیزی نیست که من در اینجا در مورد آن صحبت میکنم.
2. ریتینگباز حرفهای (The Rating Whore)
این مورد به اندازه کافی گویا است. این شخص با این فکر از خواب بیدار نمیشود که چگونه در شطرنج بهتر شود؛ بلکه با این فکر از خواب بیدار میشود که چگونه ریتینگ بالاتری کسب کند. شاید این به معنای بهتر شدن در شطرنج باشد، اما این یک ملاحظه ثانویه است.
این بازیکنان هرگز نمیخواهند با بازیکنانی با ریتینگ پایینتر بازی کنند، زیرا اگر بازی را ببازند، امتیازات زیادی را از دست خواهند داد. آنها نمیخواهند بازی کنند اگر ریتینگشان خیلی بالا باشد، زیرا… امتیازات زیادی را از دست خواهند داد. اگر ریتینگ آنها از آستانهای که برای آنها در میانه مسابقات مهم است عبور کند، در واقع از مسابقات خارج میشوند تا آن ریتینگ را “قفل” کنند.
اگر آنها بازیکنی با ریتینگ بالاتر را شکست دهند و آن بازیکن یک تساوی پیشنهاد دهد، اغلب میپذیرند. بهتر است آن امتیازات را حفظ کنند.
حتی در خارج از مسابقات شطرنج، گاهی اوقات میتوانید این افراد را ببینید. شما دارید یک بازی معمولی انجام میدهید. شاید شما در برابر آنها بازی میکنید، شاید شما با شخص دیگری بازی میکنید و آنها در حال تماشای آن هستند. اما اگر آشکار کنید که ممکن است حداقل چیزی در مورد شطرنج بدانید، اولین سوال آنها این خواهد بود: “ریتینگ شما چیست؟”
گویی میخواهند بگویند: «اوه اوه، من نمیدانم با شما چه کنم. آیا قرار است شما را با غرور رد کنم یا به شما احترام بگذارم؟ من نمیتوانم این عدم قطعیت را تحمل کنم.»

3. بازیکنی که بیش از حد برای خلاق بودن تلاش میکند
این یک نوع اقلیت است، اما این نوع برای من نزدیک و عزیز است. این شخص در شهر شما کاملاً منحصر به فرد است، اما در هر شهر یکی از این افراد وجود دارد.
این شخص شروعبازیهای عجیب و غریب انجام میدهد. انتظار 1. g4، 2. a4 و غیره را داشته باشید. او از خرد متعارف پیروی نمیکند. در بسیاری از موارد، دلیل این است که شما “خارج از کتاب” هستید و او از این مزیت برخوردار است. او هرگز متوجه نمیشود که عقل متعارف به دلیلی متعارف است: دور شدن بیش از حد از مسیر فقط به این معنی است که شما ضعیف هستید.
(به عنوان یک قیاس، بله: یک مدافع فوتبال گیج میشود اگر شما یک گیرنده پهن باشید که به جای دویدن به جلو، به عقب میپرید. این بدان معنا نیست که دفاع از شما سختتر خواهد بود.)
4. بازیکنی که نمیتواند از بازی دل بکند (The Man Who Can’t Let Go)
شما یک بازی 40 حرکتی انجام میدهید. او میبازد. مهم نیست شرایط چگونه است، او میخواهد چند حرکت به عقب برگردد و آن را تحلیل کند. «تنها کاری که باید انجام میدادم این بود که به جای a3، Nf5 بازی کنم و برنده میشدم.» نه. تو برنده نمیشدی. شما در حرکت 12 اشتباه کردید که منجر به فروپاشی آرام موقعیت شما شد. بازگشت به حرکت 37 خطای شما را آشکار نمیکند.
خندهدار است، اگر این شخص را تا جایی که او میخواهد زیادهروی کنید، در نهایت به مرور مجدد آنچه که در حرکت 12 بازی کرده است، باز خواهید گشت. «دیدی؟ من برنده بودم!»

به همین ترتیب، این شخص حتی زمانی که تماشا میکند آزاردهنده است. دو بازیکن قوی یک بازی پر تنش و جذاب را انجام میدهند. یکی بالاخره تسلیم میشود. این شخص میگوید: «چرا اسب را چند حرکت پیش نگرفتی؟» یک اشتباه مهلک این است که با یک پاسخ افراط کنید، در غیر این صورت به هزارتوی بینهایت در حال گسترش از پیشنهادات احمقانه هدایت خواهید شد.
بزرگترین سهم من در شطرنج هیچ ربطی به یک تغییر هوشمندانه یا یک فلسفه استراتژیک ندارد. سهم من پاسخی به این نوع آدم است. «چرا اسب را نگرفتی؟» «من آن را ندیدم.» این یک پاسخ عالی است، زیرا (الف) مکالمه را پایان میدهد، و (ب) باعث میشود این شخص احساس خوبی داشته باشد که حرکتی را مشاهده کرده است که شما – بازیکن بزرگی که هستید – ندیدهاید. او با درخواست پیگیری این احساس را مختل نخواهد کرد.
5. مدافع ترسو / سفید برای تعویض و برد
من نمیدانم چرا این شخص شطرنج بازی میکند. با توجه به انتخابش، او هرگز یک پیاده از ردیف چهارم جلوتر نمیبرد. همیشه. دستور کار او دفاع و پوشش است.
یک فرد مرتبط، اگرچه همیشه یک شخص نیست، اما «سفیدپوستان برای تعویض و برد» است. به این شخص یک پیاده بدهید و ناگهان تنها نقشهای که میتواند اجرا کند این است که همه مهرهها را تعویض کند. اگر احساسی از بازی پویا دارید، این افراد برای بازی سرگرمکننده هستند. آنها در تلاش برای مبادله مهرهها یا آویزان کردن پیاده خود، خود را به گره میبندند، “کیسه مات” همیشه در حال ظهور است.
پاسخ من:
6. مرد “سریع مساوی کن”.
شما وارد بازی میشوید.
شما 7 حرکت اول را انجام میدهید.

ناگهان صدای زمزمه حریف را میشنوید.
شما او را نمیشنوید و به این فکر میکنید که در بازی چه اتفاقی میافتد.
خم میشود، لبخندی دلسوزانه میزند و میگوید: «ای جوان، شاید بهتر باشد مساوی کنیم.»
در طول چند سال گذشته، من اغلب در اینجا در کرواسی با “سریع مساوی کنها” روبرو شدهام. تعداد آنها همراه با ریتینگ من افزایش یافت. من حتی در میانه تورنمنتهای بلیتز چند پیشنهاد تساوی داشتم.
حتی گاهی قبل از بازی یک تساوی پیشنهاد میکنند. مخصوصاً اگر یک مسابقه لیگ باشد که ترتیب دادن نتیجه 6 تساوی (3:3) به ویژه رایج است. آنها به میزی که شما با تیمتان مینشینید نزدیک میشوند و با لبخندی بزرگ میگویند: «حالا، بچهها، ما واقعاً نمیخواهیم بازی کنیم، نه؟»
من واقعاً نمیفهمم که چرا کسی این کار را میکند. ما آماتورهای شطرنج تعداد کمی بازی در سال انجام میدهیم. چرا میخواهید با پایان دادن به چند مورد از آنها پیش از موعد، آن را بیشتر کاهش دهید؟
اگر تمایلی به بازی کردن ندارید، پس چرا در وهله اول در یک سالن شطرنج ظاهر میشوید؟
منظورم این است که آیا ما اینجا هستیم که دست بدهیم یا شطرنج بازی کنیم؟
7. مبتدی «بیش از حد خجالتی».
آن تازهکارها را میشناسید که برای اولین بار در سالن مسابقات ظاهر میشوند و سپس تا حد امکان به دیوار میایستند، طوری که انگار آرزو دارند شنل نامرئی هری پاتر را داشته باشند؟
کسانی که مهرههای خود را با دستی که به شدت میلرزد به آرامی و نامطمئن حرکت میدهند؟
کسانی که زمانی که ساعت اشتباه را فشار میدهند یا حرکات اشتباه را روی برگه امتیاز خود مینویسند، ظاهری کاملاً سردرگم و شرمنده دارند؟

کسانی که در مقابل فردی با ریتینگ 2100-2200 قرار میگیرند و سپس با هیجان میگویند: «اوه خدای من، من دارم نقش یک استاد نامزد را بازی میکنم!»
کسانی که وقتی یک استاد بزرگ وارد سالن میشود هوشیاری خود را از دست میدهند، زیرا برای آنها انگار خود خدایان در این سرزمین غمگین فرود آمدهاند؟
شادی و هیجان نابشان پس از یک بازی برد، مسری است و تماشای آن برای ما بازیکنان با تجربهتر لذتبخش است.
چون اکثر ما زمانی شبیه آنها بودیم.
8. مبتدی با اعتماد به نفس کاذب
در آن سوی طیف، ما مبتدیانی داریم که یکی دو بازی را در اینترنت بردهاند یا پدر یا پدربزرگ خود را شکست دادهاند و حالا فکر میکنند قهرمان جهان هستند.
آنها همه را “پاتزر” مینامند، اظهار میکنند که “شطرنج آسان است” و “استاد بزرگ شدن چیز خاصی نیست زیرا اساساً هر کسی میتواند آن را انجام دهد.”
آنها فکر میکنند دیگران باید هوشیاری خود را از دست بدهند، زیرا وقتی ظاهر میشوند انگار خود خدایان در این سرزمین غمگین فرود آمدهاند.
آنها نمونه خوبی از اثر دانینگ-کروگر هستند و به طور کلی احمقهای متکبر هستند که مردم برای اجتناب از آنها مهاجرت میکنند.
ناگفته نماند که با وجود بازی متوسط آنها، هرگز تقصیر آنها نیست. آنها همیشه یک بهانه کامل آماده دارند.
که مرا به نوع بعدی میبرد.
9. مرد “بهانهجو”.
بنابراین، شما به تازگی یک بازی را باختهاید و فکر میکنید به خاطر بازی بد شماست؟
خوب دوباره فکر کنید.
به احتمال زیاد ممکن است ربطی به نورپردازی داشته باشد.
یا نبود هوای تازه در سالن.
یا واقعیت این بود که دوربینها شما را آزار میدادند.

یا اینکه “روسها” و “یهودیان” علیه شما توطئه کردند.
یا اینکه گربه شما شب قبل مدام میومیو میکرد و شما نمیتوانستید کمی بخوابید.
یا اینکه همتیمی شما درست زمانی که بازی شما به لحظه حساس رسیده است شروع به سرفه بلند کرد.
یا اینکه حریف شما باید تقلب کرده باشد. قطعاً. 100%.
هر مسیری را که انتخاب کردید، نکته اصلی که باید به خاطر بسپارید این است: هر زمان که یک بازی را باختید، هرگز تقصیر شما نیست و دلیل خارجی قابل قبولی برای آن وجود دارد.
پینوشت: در برخی از فرهنگها، این نوع بازیکن به نام «رابرت جیمز فیشر» نیز شناخته میشود.
10. بازیکنی که «نمیتواند با استرس کنار بیاید».
همه ما آن شخص را میشناسیم. او استعداد بزرگی دارد، دانش خوبی در مورد شروعبازیها و مهارتهای محاسباتی عالی دارد.
اما او هرگز قادر به نمایش آنها در یک بازی مسابقات نیست.
غیر قابل توضیح است. او همه را از طریق اینترنت خرد میکند. او یک هیولای کامل در بازیهای تمرینی است.
اما لحظهای که کسی به او میگوید که بازی “واقعی” رتبهبندی میشود، او توانایی خود را برای بازی از دست میدهد.
این نوع بازیکنان را میتوان به راحتی تشخیص داد. آنها اغلب حتی بیشتر از “مبتدی خجالتی” میلرزند و اغلب به دلیل اینکه در مدیریت استرس و درک احتمال از دست دادن مشکل دارند، مسیر “سریع مساوی کن” را دنبال میکنند.

11. بازیکنی که «نمیتواند با باخت کنار بیاید».
اگرچه تعداد کمی از شطرنجبازان شکست را با مهربانی مدیریت میکنند، اما برخی از آنها از اوج میگذرند و کاملاً گستاخانه و بد رفتار میکنند.
در زندگی نسبتاً کوتاهم به من توهین شده، نفرین شدهام، به من «پاتزر» میگویند و به من توصیه میکنند «شطرنج را رها کنم». حریفان من اغلب از دست دادن به من پس از بازی خودداری میکنند، یا حتی بدتر از آن – با عصبانیت مهرهها را روی تخته میکوبند و سپس با عصبانیت میروند.
و این فقط روی بازیهای رومیزی حساب میشود. وقتی همه نظراتی را که من دریافت کردم (اما به شما توجه کنید) را در چتهای Chesscube، Lichess و Chesscom اضافه میکنید، اوضاع حتی بدتر میشود.
نمیتوان انکار کرد که شکست خوردن در شطرنج آسان نیست. اما رفتار کردن مانند یک پسر بچه 5 ساله نیز نباید قابل توجیه باشد.
«ویکتور کورچنوی» نیز شناخته میشود.
نمیتوان انکار کرد که کورچنوی بازیکن بزرگی بود، اما او کسی نبود که شکست خود را با مهربانی قبول کند – به خصوص در روزهای قدیمی که قدرت او شروع به کاهش کرد.
12. بازیکن نجیب
در نهایت، اجازه دهید این پاسخ را با یک نکته خوشبینانهتر به پایان برسانم.
بیشتر اوقات، شما این شانس را دارید که در مقابل کسی بازی کنید و از همان ابتدا تا انتها از آن لذت ببرید.

هیچ حرکت کثیف، اظهارنظر تلخ، بدگویی یا هر چیز دیگری وجود ندارد. شما دو نفر به عنوان دو علاقهمند به شطرنج ملاقات میکنید، از نبرد لذت میبرید و بابت روحیه جنگندگی و حرکات خوب نمایش داده شده به خود تبریک میگویید.
و اگر احساس ماجراجویی خاصی میکنید، حتی یک یا دو بازی را با هم تحلیل میکنید و با هم دوست میشوید.
حتی اگر بازیکن نجیب خیلی قویتر از شما باشد، هرگز به شما نگاه تحقیرآمیزی نخواهد کرد، فقط به این دلیل که شما از نظر قدرت برابر نیستید. او میداند که قضاوت افراد بر اساس شخصیت، اعمال و رفتارشان با دیگران بسیار عاقلانهتر است تا قدرت شطرنجشان.
همچنین، یک بازیکن نجیب با کمال میل با طرفداران مزاحم عکس میگیرد و حتی بعد از اینکه طرفداران به طرز عجیبی این کار را خودشان انجام دهند، انگشت شست خود را بالا میبرد.
«یان نپومنیاچچی» نیز شناخته میشود.
مانند نپومنیاچچی باشید.