ایلان ماسک یک فرد ماورایی است. در 44 سالگی، او یک مولتی میلیاردر، موسس چندین شرکت موفق، و مدیرعامل فعلی و معمار محصول یک لباس نسبتاً برجسته به نام تسلا موتورز است. او یک تاجر ماهر است، بله، اما او همچنین یک مبتکر خستگی ناپذیر است که اثر انگشتش بر روی چندین مورد از بزرگترین پیشرفت های تکنولوژیک در دوران مدرن است.
با این حال، به سختی می توان موفقیت ایلان ماسک را تنها به هوش طبیعی نسبت داد. شاید او یک نابغه متولد شده باشد، اما این نبوغ را از طریق اخلاق کاری با ابعاد اسطوره ای فعال می کند. «Elon Musk ethic work ethic» را در گوگل جستجو کنید، متوجه خواهید شد که تقریباً همه همکاران، خانواده و آشنایان او از انگیزه و توانایی او برای قرار دادن کار بر هر چیز دیگری غافلگیر شده اند.
جای تعجب نیست که در یک Reddit AMA (هر چیزی از من بپرسید) مربوط به 10 ماه پیش، ماسک بیان کرد که به طور متوسط تقریباً دقیقاً 6 ساعت می خوابد. برروی شکل
ترکیبی از استعداد و سخت کوشی دستوری برای موفقیت نه تنها در زندگی واقعی، بلکه در صفحه شطرنج نیز آورده شده است. در واقع، بسیاری از بازیکنان نخبه امروزی تا حدودی با اخلاق کاری ایلان ماسک مشترک هستند.
با این حال، من معتقدم که یک وقفه به تعویق انداختن گاه به گاه ضرری ندارد! گاهی اوقات، ما چیزی بیشتر از این نمیخواهیم که بنشینیم و خودمان را سرگرم کنیم، بدون اینکه کاری از لحاظ ذهنی ماتکننده انجام دهیم، و – به همان اندازه که ایلان ماسک آن را تایید نمیکند – این جرم نیست که هر چند وقت یکبار به تنبلی خود دست بزنیم.
امروز، میخواهم کمی از موضوع معمول این ستون فاصله بگیرم و سه مورد از خندهدارترین، دیوانهکنندهترین و عجیبترین قسمتهایی را که تا به حال در حرفه شطرنج خود تجربه کردهام، به اشتراک بگذارم.
اشتباه نکنید: این مقاله دارای ارزش آموزشی زیادی نخواهد بود، اما امیدوارم که از آن لذت ببرید. همانطور که پروفسور رندی پاوش در آخرین سخنرانی معروف خود با کنایه گفت: “هرگز و هرگز اهمیت تفریح را دست کم نگیرید!”

روش شکولیا
وقتی حدود هفت ساله داشتم، اولین مربی من از جنبه روانشناختی شطرنج قدردانی کرد. او عاقلانه اعلام کرد: «شطرنج روی صفحه و خارج از صفحه بازی میشود»، کلماتی که در آن زمان برای من چندان معنی نداشت، اما بعدا برای من معنی پیدا کرد. او برای حمایت از نظر خود، داستان یک استاد اوکراینی به نام شکولیا را برای من تعریف کرد. آقای شکولیا بازیکن ماهری بود، اما او با یک ترفند روانی کوچک که به تنهایی مسئول بسیاری از پیروزی های او بود، قدرت خود را تکمیل کرد.
ترفند به این شکل پیش رفت. هر زمان که شکولیا تله میگذاشت یا مهره حریف را تهدید میکرد، چشمهایش را به طور جدی روی مربعی در جناح مقابل متمرکز میکرد. حریف غافلگیر شده او ناگزیر از این کار پیروی می کرد و مدت زیادی را صرف تلاش برای کشف آنچه که شکولیا تا این حد نگران بود صرف می کرد. او که چیزی پیدا نکرده است، همه چیز را در مورد بررسی تله ها یا تهدیدها فراموش می کند و طبیعی ترین حرکت را بی رویه انجام می دهد. شکولیا که از موفقیت ترفند خود سرخ شده بود، از غفلت حریف خود سوء استفاده کرد و بازی را برد.
برای طولانی ترین زمان، من واقعاً به کارآمدی این به اصطلاح ترفند اعتقاد نداشتم. علاوه بر این، با خودم فکر کردم، به هر حال داستان احتمالاً غیرمعمول است. اما چندین سال بعد، کنجکاوی من را تحت تأثیر قرار داد تا روش شکولیای افتخارآمیز را در یک بازی واقعی آزمایش کنیم. فقط ببینید چه اتفاقی افتاد!
مطمئناً، جنبه اخلاقی روش شکولیا تا حدودی مشکوک است، اما موقعیتهای ناامیدکننده نیاز به اقدامات ناامیدکننده دارند. شاید داستان آخرالزمان نبود و شاید شما بتوانید ارزش شکولیا را در یکی از بازی های خود ثابت کنید.

اشتباه قرن
بازی دور پنجم من در مسابقات آزاد ملی 2008 واقعاً یک ماجرای دیوانه کننده بود. در مواجهه با استاد باتجربه کنت والاک، مستقیماً از دهانه بیرون رفتم و مهره ها را یکی پس از دیگری در نامناسبترین حملهای که تا به حال انجام دادهام قربانی کردم. به نوعی، این حماقت کار کرد: کنت نتوانست از چندین فرصت برای تثبیت مزیت مادی خود استفاده کند و ما در نهایت به موقعیت زیر رسیدیم:
اولین واکنش من وحشت زدگی بود: سفید Ng6 را تهدید می کند، و من تماماً از بررسی های معنی دار خارج شده ام. تنها راه برای جلوگیری از ویرانی اسب این است که به نحوی مربع g6 را تحت کنترل درآورم، اما برای فهمیدن اینکه چگونه می توانم این اتفاق بیفتد، زمان بسیار سختی داشتم. ناگهان بعد از چند دقیقه تمرکز کامل ایده ای دیدم که باعث افتخار تال شد:* 37…Qe4+!!!!!!! 38.Kxe4 b1=Q+. شگفت انگیزاست. پس از عقب نشینی شاه، وزیر تازه ارتقا یافته به راحتی در رده اول جاودانه خواهد شد. و این دقیقاً همان چیزی است که اتفاق افتاد.
پس از این فرار فوق العاده خوش شانس، ادوارد فورمانک، IM، که پایان بازی را با دقت دنبال می کرد، به من نزدیک شد. از او پرسیدم…Qe4 من را دوست داشتی؟ پاسخ او منیت و رنگ را مستقیماً از صورتم بیرون کرد: اما چرا فوراً [37…b1=Q] را تبلیغ نکردی؟
از طریق یک کورذهنی غیرقابل درک، من به سادگی نادیده گرفته بودم که خانم تازه ارتقاء یافته از مربع g6 دفاع می کند! بعد از 38.Ng6+ Qxg6 39.Qxg6 Bxe5، مشکی یک مهره است و در چند حرکت مات می دهد. من معتقدم که این تنها بار در دوران حرفه ای شطرنج من است که یک وزیر کامل را اشتباه گرفتم. یک بار دیگر، برو روی شکل.

حرکت اشتباه!
در آگوست 2014، در مسابقات آزاد دانشگاه فنی ریگا در ریگا، لتونی بازی کردم. این تورنمنت سالانه یکی از بهترین اپن های اروپایی است که من در آن شرکت کرده ام: سازماندهی بی عیب، شرایط عالی، موقعیت مکانی فوق العاده. بسیار توصیه شده!
به هر حال، زمانی که با جنرال موتورز قوی ونزوئلایی ادواردو ایتوریزاگا جفت شدم، با 4.5/6 همراه شدم. بازی خیلی خوب پیش رفت و با حرکت 20 به یک پایان بازی کاملاً مساوی رسیدیم:
در این هنگام از جایم بلند شدم تا از سرویس بهداشتی استفاده کنم که تا تخته های بالایی دو دقیقه پیاده روی بود. در حین راه رفتن، شروع به فکر کردن در مورد موقعیت کردم. به طور غیرقابل توضیحی، من یک باور تزلزل ناپذیر ایجاد کردم که حریف من – وفادار به سبک موقعیتی خود – شاه را از g1 به g2 تغییر میدهد، کمی موقعیت آن را بهبود میبخشد و منتظر میماند تا سیاه کارتهایش را نشان دهد.
پس از بازگشت به هیئت، با یک غافلگیری خوشایند مواجه شدم: من نوسترامادوس بودم! Iturrizaga در واقع شاه خود را از g1 به g2 تغییر داده بود. من تقریباً بلافاصله با 22…h5 پاسخ دادم، ساختار پیاده خود را بهینه کردم و احتمالاً …Bh6 را آماده کردم.
چند ثانیه بعد، فکر ناخوشایندی به ذهنم رسید: یک لحظه صبر کنید، آیا فیل جناح شاه را در g2 دستگیر نکرد؟ با وحشت نگاه کردم، برگه امتیازم را بررسی کردم و با وحشت متوجه شدم که شاه واقعاً در حرکت 15 در g2 اسیر شده است. حرکتی که Iturrizaga واقعاً انجام داده بود 22.Nb3 بود که تهدید می کرد پیاده های مرکزی من را با 23.c5 پاره می کند. یادم نمیآید که تا به حال در زمین شطرنج اینقدر خجالت زده باشم! حریف من از بی پروایی من متحیر شد. من کی بودم که به این سرعت تهدید را نادیده بگیرم؟
فقط از طریق یک شانس خالص از این حادثه جان سالم به در بردم. به نظر می رسد که 23.c5 با 23…dxc5 24.Nxc5 Bf8 ملاقات می کند، فیل را سنجاق می کند و سفید را مجبور می کند که با 25.Nxd7 Bxa3 وارد عوارض مشکوک شود. در نتیجه حریف من مجبور شد به ساعت نسبتاً آرام 23.h4 بسنده کند و من وضعیت را اصلاح کردم.
صادقانه بگویم، من احتمالاً لیاقت این را نداشتم که بدون آسیب از این مسابقه بیرون بیایم، اما در هر حال درس خود را گرفتم: در طول استراحت در حمام چند کار را انجام ندهید!
امیدوارم از این اتفاقات کوچک لذت برده باشید.