- تاریخچه شطرنج
- شطرنج، سرمایه فرهنگی
- شطرنج در طبقه متوسط
- استعارههای سیاسی شطرنج در قرون وسطی
- شطرنج: هنر، علم یا ورزش؟
- شطرنج به مثابه هنر
- شطرنج به مثابه علم
- شطرنج به مثابه ورزش
- منابع
تاریخچه شطرنج
شطرنج قدیمیترین بازی بشر نیست؛ این افتخار به یک بازی رومیزی مصری با قدمتی بین ۳۵۰۰ تا ۴۰۰۰ سال قبل از میلاد بازمیگردد. اما قدمت و ماندگاری شطرنج نیز چشمگیر است. با وجود اختلافنظرها درباره زمان دقیق پیدایش شطرنج، توافق عمومی بر این است که این بازی در شبهقاره هند حدود ۷۰۰ سال پس از میلاد شکل گرفت، اگرچه ایران نیز در تکامل اولیه آن نقش مهمی ایفا کرد. مانند بسیاری از داستانهای ریشهیابی، انگیزههای سیاسی نیز در ادعاها دیده میشود؛ برای مثال، برخی معتقدند شطرنج از ازبکستان یا حتی چین سرچشمه گرفته است.
شطرنج به عنوان یک بازی جنگی یا حداقل مدلی برای جنگ و آمادهسازی سربازان در نظر گرفته میشود، هرچند برخی ریشههای افسانهای (مانند میانمار یا سریلانکا) تصویری صلحآمیزتر از آن ارائه میدهند که کمتر با درگیری مرتبط است. با گسترش این بازی به جهان اسلام که قمار و برخی بازیها را رد میکرد، شطرنج به دلیل ماهیت آمادهسازی برای جنگ مجاز دانسته شد. در اتحاد جماهیر شوروی، این بازی نه یک تفریح بورژوایی، بلکه نوعی فرهنگ پرولتاریا محسوب میشد.

با گذر سالها، قوانین شطرنج تکامل یافت. در قرون وسطی، شطرنج در اروپا محبوبیت زیادی پیدا کرد. این محبوبیت در نوشتههای پاپ اینوسنت سوم و خاخام ابن عزرا (هر دو حدود سال ۱۲۰۰ پس از میلاد) که شطرنج را نمادی از اخلاق میدانستند، مشهود است. دومین کتاب چاپشده به زبان انگلیسی، “بازی و بازی شطرنج” (ترجمهشده از فرانسوی)، نیز شطرنج را نمادی از اخلاق میداند. توجه قرون وسطایی به شطرنج از این جهت قابل ملاحظه است که نام و حرکت مهرههای شطرنج در این دوره بهطور چشمگیری تغییر کرد. برجستهترین تغییر، افزایش قدرت وزیر بود که آن را به قدرتمندترین مهره در شطرنج تبدیل کرد. این دگرگونی که ابتدا به این مهره برچسب “وزیر” را زد و سپس دامنه آن را افزایش داد، بین قرنهای دوازدهم و پانزدهم رخ داد. برخی معتقدند این تغییر نشاندهنده اقتدار زنان در اروپای قرون وسطی و رنسانس است. شاید این توضیحات تحت تأثیر آرزوهای علمی شکل گرفته باشد، اما واضح است که شطرنج در اواخر قرون وسطی تغییرات اساسی یافته است و در نتیجه، بازیهای قبل از معرفی وزیر قدرتمند به ندرت مورد مطالعه قرار میگیرند. اگرچه شطرنج به تکامل خود ادامه داده است، بازیای که پس از معرفی وزیر قدرتمند انجام میشود، اساساً همان بازی امروزی است. اولین تورنمنت بینالمللی در سال ۱۸۵۱ برگزار شد و تا سال ۱۸۸۶، جهان اولین قهرمان شطرنج خود، ویلهلم اشتاینیتز، را داشت.
امروزه، بسته به تعریف فرد، تعداد زیادی از افراد شطرنجباز هستند. بخش قابل توجهی از آمریکاییها، اگرچه نه اکثریت قاطع، میتوانند در سطحی شطرنج بازی کنند. به گفته سوزان پولگار، استاد بزرگ برجسته، چهل و پنج میلیون شطرنجباز در ایالات متحده وجود دارد. تخمینهای دیگر کمی پایینتر هستند، اما بیشتر آنها حدود چهل میلیون نفر را نشان میدهند. در مراکز اصلی شطرنج مانند روسیه، اروپای شرقی، ایسلند، کوبا و آرژانتین، این نسبت به مراتب بیشتر است. پولگار تخمین میزند که هفتصد میلیون بازیکن در سراسر جهان وجود دارد. شک و تردید نسبت به این رقم موجه است، اما شطرنج در واقع یک بازی جهانی است.
ما باید بین کسانی که با قوانین اساسی آشنا هستند و کسانی که به بازی تعهد دارند تمایز قائل شویم: کسانی که شطرنج بازی میکنند و کسانی که در دنیای شطرنج مشارکت میکنند. در اینجا اعداد کاهش مییابند. اگرچه آمار ثابتی برای تعداد بازیکنان جدی نداریم، از سال ۲۰۱۰ فدراسیون شطرنج ایالات متحده (USCF) تقریباً هشتاد هزار عضو داشت. برخی از این اعضا فعال نیستند و بسیاری دیگر خارج از زیرمجموعه سازمان شطرنج بازی میکنند.

شطرنج، سرمایه فرهنگی
شطرنج مدرسهای، جایی که برخی از سازمانهای ایالتی و شهری مسابقات خود را برگزار میکنند. USCF ادعا میکند که تقریباً نود هزار بازیکن فعال در مسابقات وجود دارد. در پانزده سال گذشته، رشد قابل توجهی در تعداد شطرنجبازان جوان (مدرسهای) وجود داشته است. شطرنج در حال حاضر به عنوان فعالیتی تلقی میشود که سرمایه فرهنگی را فراهم میکند. گفته میشود که انجام بازی باعث افزایش رشد شناختی کودک میشود. در عصری که بسیاری از والدین مایلند فرزندان خود را پرورش دهند، شطرنج به عنوان یک زمین تمرینی ارزشمند تلقی میشود، حتی اگر به عنوان یکی از آن مهارتهای زندگی که تا بزرگسالی ادامه مییابد تلقی نشود. تعداد کودکانی که شطرنج بازی میکنند تا سی میلیون تخمین زده میشود. اما هر چه این تعداد باشد، قابل توجه است که بیشترین تعداد اعضای USCF دانشآموزان کلاس سوم و چهارم هستند. طبق یک منبع، ۶۰ درصد از اعضای USCF چهارده سال یا کمتر هستند. در حالی که سیاستهای سازمان توسط اعضای بزرگسال تعیین میشود (برای رای دادن در انتخابات فدراسیون باید شانزده سال داشت)، بسیاری از منابع سازمانی توسط اعضای مدرسهای تامین میشود. در نتیجه، جای تعجب نیست که نبردهایی بر سر استفاده از منابع برای شطرنج بزرگسالان با دید بالا یا شطرنج مدرسهای محبوبتر انجام شده است. برخی از مسابقات شطرنج تحصیلی سودآور هستند و رشد شطرنج جوانان باعث اشتغال معلمان بزرگسال میشود.
در بسیاری از ابعاد جمعیتی، شطرنج به خوبی عمل میکند. بازدید از یک تورنمنت بزرگ، تعداد قابل توجهی از آمریکاییهای آفریقاییتبار، آسیای جنوبی، شرق آسیا، اسپانیاییتبارها و مهاجران اروپای شرقی را نشان میدهد. یک تورنمنت بزرگ حس و حال اوقات فراغت سازمان ملل را دارد. چنین تنوعی در اوقات فراغت یا فعالیتهای داوطلبانه نادر است.

شطرنج در طبقه متوسط
شطرنج سرگرمی طبقه متوسط است، اما برخی از شرکتکنندگان مشاغل طبقه کارگری دارند یا از خانوادههای طبقه کارگر هستند. و بسیاری از کودکان در مسابقات بزرگسالان شرکت میکنند. یافتن یک کودک نهساله در حال بازی و شکست دادن یک مرد شصتونهساله معمول است، واقعیتی که اغلب اشاره شده و منجر به بیمیلی بزرگسالان به بازی با کودکانی میشود که اغلب بهتر از رتبهبندیشان بازی میکنند. یک تورنمنت که من در آن شرکت کردم، شرکتکنندگانی از پنج تا هشتاد و هفت سال داشت، محدودهای که به ویژه قابل توجه نبود. تنها استثنای این تنوع جمعیتی، جنسیت است. شطرنج مدتهاست – و هنوز هم – تحت سلطه مردان بوده است و مشارکت زنان با افزایش سن و تواناییهای رتبهبندی کاهش مییابد. در مدرسه ابتدایی، ۴۰ درصد از بازیکنان دختر هستند، اما تنها یک زن در میان صد شطرنجباز برتر ایالات متحده وجود دارد. در بیشتر حوزهها، حداقل ۹۰ درصد شطرنجبازان مرد هستند. به دلیل ساختار بسیار جنسیتی شطرنج و برای جلوگیری از نحو نامناسب، از ضمیر مذکر استفاده میکنم. شاید خیلی زود، خوانندگان استفاده از ضمیر من را عجیب و نامناسب بدانند.
یوهان هویزینگا، مورخ بزرگ هلندی بازی، استدلال میکند که «تمدن در بازی و به عنوان بازی پدید میآید و آشکار میشود.» ادعای او در مورد طیف وسیعی از استعارههای سیاسی شطرنج صدق میکند. شطرنج نه تنها پویایی جنسی و پرخاشگری، بلکه نظم اجتماعی را نیز آشکار میکند. این یکی از دلایلی است که نویسندگانی چون ناباکوف، سروانتس، بورخس، تولستوی، ازرا پاوند، ادگار آلن پو و وودی آلن، شطرنج را به عنوان پیشزمینهای برای درک روابط انسانی انتخاب میکنند. در اوایل سال ۱۸۶۲، ویلارد فیسک، ویراستار معروف شطرنج، با نام مستعار B.K. Rook، مهرهها و جامعه را به هم مرتبط کرد:
ما [رخها] به دلیل عادت به حرکت، عموماً به عنوان قائمترین و سرراستترین بخش در میان تمام ساکنان شطرنج در نظر گرفته میشویم. . . . ما مدتهاست که دوستان سریع شاه بودهایم. . . . از فیل کمتر برای ارتباط استفاده میکنیم. هر یک از مسابقات شطرنج دارای دو نفر به این نام است، و در عین حال نفرت افراد متعلق به یک سهام آنقدر قوی است که هرگز نمیتوان یکی از آنها را به خانهای که توسط دیگری اشغال شده است وادار کرد. . . . نامنظمترین اعضای ایالت ما بدون شک اسبها هستند. . . . پیادهها پرتعدادترین اعضای گروه ما هستند.
تخیلات لوئیس کارول در کتاب “آنسوی آینه” نیز شباهتهایی دارد. عمر خیام، شاعر ایرانی قرن دوازدهم، اعلام کرد: «ما در حقیقت جز مهرههایی روی این صفحه شطرنج زندگی هستیم.» به پاپ اینوسنت سوم (۱۱۶۱-۱۲۱۶)، که خود یک شطرنجباز بود، اخلاقی در شطرنج نسبت داده شد (که اکنون تصور میشود توسط جان ولز نوشته شده است) که ادعا میکند: «این جهان تقریباً مانند یک صفحه شطرنج است، یک نقطه سفید، دیگری سیاه، به دلیل حالت دوگانه زندگی و مرگ، بخشش و گناه. خانوادههای صفحه شطرنج مانند انسان هستند. همه آنها از یک کیسه بیرون میآیند و در ایستگاههای مختلف قرار میگیرند.» هری، معلم شناخته شده آشنای من، همین موضوع را بیان کرد: «چیزی که در مورد شطرنج دوست دارم این است که در ابتدای بازی، همه با هم برابرند. همه شهروند هستند و سپس از طریق بازی، میبینیم که چه کاری میتوانند انجام دهند. شطرنج نشاندهنده ارزشهای دموکراتیک ماست. استعارهای از جامعه ارائه میدهد.» (یادداشتهای میدانی). مهرهها نشاندهنده مواضع سیاسی – چه دموکراتیک و چه سلطنتی – به روشی به راحتی توسط کودکان و بزرگسالان قابل تشخیص است.
در نتیجه، شطرنج توسط مردم و همچنین بازیکنان به صورت استعاری استفاده میشود. دور از صفحه شطرنج، ما به صورت استعاری از بنبست، انتخاب یک بازی، یا کنترل حریف صحبت میکنیم.

استعارههای سیاسی شطرنج در قرون وسطی
استعارههای سیاسی در اروپای قرون وسطی و رنسانس حتی گستردهتر بود. جنی آدامز تأکید میکند که چگونه بازی سیاست را گسترش داد، که منعکسکننده سلسله مراتب اجتماعی قرون وسطایی است، که گاهی اوقات ابزاری برای اصلاح در نظر گرفته میشود. توماس میدلتون، نمایشنامهنویس انگلیسی، در درام خود “یک بازی شطرنج” مذاکرات ازدواج ناموفق بین چارلز، پسر جیمز اول، و دونا ماریا، خواهر فیلیپ چهارم اسپانیایی را به هجو میکشد.
فرهنگ اجتماعی-سیاسی شطرنج هیچ کجا به اندازه نام مهرهها مشهود نیست. شطرنج یک بازی جهانی است که در آن مهرهها در طول زمان و به زبانهای مختلف معانی متفاوتی داشتهاند. نام مهرههای شطرنج در انگلیسی و سایر زبانهای اروپای غربی از نامهای خاورمیانهای آنها تغییر کرد، زیرا جامعه قرون وسطایی بازی را به عنوان یک آینه تلقی میکرد. وزیر به ملکه تبدیل شد، اسب به شوالیه و فیل به اسقف. تمثیلهای شطرنج بازنگری شد. در مقابل، حتی امروز روسی آینه عربی است. ملکهای وجود ندارد، بلکه یک «فرز»، یک مشاور. در حالی که شطرنج روسی یک “شاه” دارد، کلمهای که برای پادشاه استفاده میشود “کورول” است، نه “تزار”. شاید مشکلسازترین نمونه برچسبگذاری سیاسی، اسقف باشد که از سلسله مراتب کاتولیک وام گرفته شده است. در روسیه و در سراسر آسیا، اسقف یک «فیل» است (برگرفته از سنت هند). در عبری و هلندی، اسقف یک «دونده» است و در فرانسه، اسقف “فو” یا «احمق» است. گزارشی از نامگذاری مهرههای شطرنج چیزهای زیادی را در مورد جوامعی که در آنها استفاده میشود، نشان میدهد. در لحظات گذار، مانند قرون وسطی، نامها “در بازی” هستند. در زمان انقلاب آمریکا تلاشی برای تغییر نام پادشاه، ملکه و پیاده به عنوان فرماندار، ژنرال و پیشگام بود. پس از انقلاب خود، شوراها میخواستند از نام کمیسر استفاده کنند و سیاه را به قرمز تبدیل کنند که قطعات آن نماینده پرولتاریا بود. با این حال، چنین تغییراتی نمیتواند دانش جمعی را زیر و رو کند. این دعواها بر سر استعارهها نشان میدهد که شطرنج چقدر با ساختار اجتماعی مکانش پیوند تنگاتنگی دارد و چگونه موقعیت آن بر تصویر آن تأثیر میگذارد.
شطرنج: هنر، علم یا ورزش؟
در حالی که برخی فعالیتها بهطور منظم در دستههای انسانی قرار میگیرند – مجسمهسازی هنر است، شیمی علم است، تنیس ورزش است – شطرنج را میتوان بهطور قابل قبولی به عنوان هر سه مورد در نظر گرفت، که هرکدام دارای قراردادهای خاص خود هستند. مانند هر دنیای اجتماعی تثبیتشده و به رسمیتشناختهای، قراردادها – هنجارهای فعالیت مناسب – را باید در همه حوزههای نهادینه یافت. کنش شطرنج میتواند چشمگیر، سیستماتیک یا استراتژیک باشد. آناتولی کارپوف، قهرمان پیشین جهان، در اظهاراتی که اغلب نقل میشود، مدعی شد که “شطرنج همهچیز است – هنر، علم و ورزش.” شاید شطرنج همهچیز نباشد، اما هر یک از این دستهها به عنوان پایه اصلی بازی در نظر گرفته شده است.
شطرنج به مثابه هنر
لفاظی شطرنج به عنوان یک فرم هنری گسترده است. سبکها و مکاتب شطرنج و حرکات و ترکیبهای زیبا وجود دارد. امانوئل لاسکر، قهرمان جهان، اظهار داشت: “جادو در قوه خلاقهای وجود دارد که شاعران و فیلسوفان بزرگ بهطور آشکار دارند و به همان اندازه در شطرنجباز خلاق.” دیوید برونشتاین، استاد بزرگ اوکراینی، مینویسد: «شطرنج یک هنر خوششانس است. فقط در ذهن شاهدانش زندگی نمیکند. در بهترین بازیهای استادان حفظ میشود و وقتی استادان صحنه را ترک میکنند، از خاطرهها محو نمیشود.» بحث تقارن و زیبایی نه تنها در نوشتههای استادان، بلکه در توصیفات آماتورها دیده میشود: «دیدن آن به نوعی سخت است، اما زیبایی در آن نهفته است. تقارن مهرهها و ایده تهدید، گاهی اوقات همه چیز با هم جمع میشود و در نقاطی حواسش پرت میشود، اما گاهی اوقات من واقعاً عقب مینشینم و میگویم “وای، به این بازی نگاه کن.” این مثل یک تعادل کامل است، کاملاً مهره هنری کامل . . به عنوان مثال، ایده مات در فاصله شش حرکت بسیار زیبا است.» به عبارت سادهتر، یک بازیکن دبیرستانی گفت: «من شطرنج را به دلیل اینکه در کنار هم قرار میگیرد و دقیق و هنرمندانه است، دوست دارم. و [دوستم] گفت به همین دلیل موسیقی را دوست دارد.» (مصاحبه). من شنیدهام که بازیکنان شطرنج را به شیوهای که ترکیبی از مهرهها در طول بازی ظاهر میشود، به جاز بداهه تشبیه میکنند. لفاظی رقابت به عنوان هنر به سختی منحصر به شطرنج است. بلیندا ویتون در بررسی ورزشهای سبک زندگی، مانند موجسواری، اسکیتبرد یا موجسواری بادی، به فعالیتهایی اشاره میکند که با احساس خود در شرکتکنندگان مرتبط است. او توجه مشابهی به بیان هنری، تفاوتهای ظریف سبک و اختراع خلاقانه دارد. شطرنج برای افرادی که در رده بالایی قرار دارند، یک جامعه سبک زندگی را نیز تشکیل میدهد، هرچند که خطر آسیب کمتری نسبت به ورزشهای به اصطلاح افراطی دارد.
زیبایی زیادی در ظرافت یک راهحل کامل و اجتنابناپذیر برای یک مشکل پیچیده یافت میشود. همانطور که ویلیام جیمز بیان کرد، حل مشکلات عمیقاً خوشحالکننده است و رضایت زیباییشناختی را نشان میدهد. اگر زیبایی در یک محیط رقابتی وجود داشته باشد، نمیتواند یک دستاورد فردی باشد، بلکه باید رابطهای باشد. استوارت ریچلز، فیلسوف، میگوید: «بازیهای بزرگ شطرنج آثار هنری نفسگیر هستند. . . . با این حال، بازی عالی نمیتواند یک بازی زیبا را تضمین کند. برای یک چیز، کافی نیست که شما کامل بازی کنید. حریف شما نیز باید خوب بازی کند.» بازیکن دیگری مینویسد: «فقط یک ذهن باهوش لازم است تا یک درخشندگی را تداعی کند، اما دو ذهن لازم است . . . برای ایجاد موقعیتی که بتوان در آن آتشبازی را رها کرد.» چالش یک پاتزر (بازیکن ضعیف) زیبایی برای بازیکن ماهر ایجاد نمیکند.
استعاره خاصی که توسط شطرنجبازان برای توصیف لحظهای از هنرمندی استفاده میشود، **درخشندگی (Brilliancy)** است: الماسی تراشخورده روی یک صفحه مربعیشکل. درخشندگی ناشی از هیبتی است که از یک پاسخ ساده و بینقص به یک مشکل دلهرهآور و پیچیده تجربه میشود – یک پیروزی، اما نه فقط یک پیروزی. این مفهوم در دنیای شطرنج به قدری محوری است که بسیاری از مسابقات نخبگان جایزه “درخشش” را برای بازی یا موقعیتی با بیشترین جذابیت زیباییشناختی اعطا میکنند. درخششها از ترکیبی جدید از مهرهها حاصل میشود که موقعیتی را ایجاد میکند که همکاران آن را شگفتانگیز و حتی معنوی میدانند. هر مهره در حین حمله به مهرههای حریف، از مهرههای دیگر همرنگ پشتیبانی کرده و از آنها دفاع میکند. همانطور که روبن فاین گفت: “ترکیبها همیشه جذابترین جنبه شطرنج بودهاند. استادان به دنبال آنها هستند، مردم آنها را تشویق میکنند، منتقدان آنها را میستایند. . . . آنها شعر بازی هستند. آنها برای شطرنج همان هستند که ملودی برای موسیقی است.”

درخشندگی غالباً از قربانی کردن یا قرار دادن یک مهره در معرض خطر ناشی میشود. تنها بعداً ناظران تشخیص میدهند که این حیله به پیروزی منجر شد. “فداکاری بزرگتر، زیباتر است.” به دلیل تمایل او به قربانی کردن وزیرش است که شکست سیزده ساله بابی فیشر از دونالد برن، قهرمان سابق مسابقات آزاد ایالات متحده، در مسابقات یادبود روزنوالد در نیویورک «بازی قرن» نامیده میشود. این درخشندگی زمانی که اولین بار انجام شد تشخیص داده نشد، بلکه تنها پس از آنالیز و آشکار شدن بازی به موقع، ارزش آن مشخص گشت.
زیبایی شطرنج چگونه تجربه میشود؟ چگونه بازیکنان در بازی شطرنج غرق میشوند؟ بخشی از زیبایی شطرنج، کیفیت تجربه شده آن است. میهای چیکسنتمیهای از مفهوم “جریان” صحبت میکند تا ظرفیت افراد را برای تمرکز روی یک فعالیت به قدری نزدیک به تصویر بکشد که آگاهی از زمان، محیط بیرونی و خودآگاهی را از دست بدهند. چنین تجربیاتی با محو شدن مرزهای بین خود و فعالیت، خودکفا (autotelic) میشوند. این زمانی است که ما در کار، اوقات فراغت و زندگی شخصی خود بیشترین خلاقیت، بهرهوری و رضایت را داریم. چیکسنتمیهای شطرنج را به عنوان یک نمونه کلیدی از یک فعالیت متمرکز انتخاب کرد. بازیکنان زمانی بهترین عملکرد را گزارش میکنند که تجربه جریان به حداکثر میرسد و آنها در بازی «غرق» میشوند. این تنها منطق مهرههای روی صفحه نیست که شطرنج به عنوان هنر تلقی میشود، بلکه احساسات تجربه شده است. حرکت سیال جایگزین انتخابهای بتن میشود.
شطرنج به مثابه علم
بازیکنان معمولاً شطرنج را به عنوان یک علم میبینند و بسیاری از بزرگترین شطرنجبازان (و همچنین آنهایی که استعداد کمتری دارند) در زمینههای فنی یا علمی شغل دارند. آدولف اندرسن، امانوئل لاسکر و ماکس اووه ریاضیدان بودند. میخائیل بوتوینیک یک مهندس بود و خوزه رائول کاپابلانکا نیز در رشته مهندسی تحصیل کرد. همانطور که یکی از بازیکنان توضیح داد، “آنها همه بچههای ریاضی هستند.” روبن فاین تخمین زد که حدود نیمی از بزرگترین بازیکنان دارای پیشینه ریاضی یا علمی بودند.
استعاره شطرنج به عنوان علم متکی بر تصویر عقل سلیم از علم به عنوان بدون ارزش، عینی و دقیق است. در شطرنج، برخی ادعا میکنند که همیشه بهترین حرکت در یک موقعیت مشخص وجود دارد. برای این بازیکنان، نگرانی در مورد “روانشناسی شطرنج” زمانی تلف میشود اگر بتوان حرکت مناسب را از طریق مشورت منطقی پیدا کرد. همانطور که یکی از خبرچینها توضیح داد، بازیکنان بازیهای خود را مرور میکنند زیرا “آنها به دنبال حقیقت هستند.” در هر نقطه فقط “یک حقیقت در موقعیت” وجود دارد (یادداشتهای میدانی). برای بسیاری از بازیکنان و برخی از فیلسوفان، “حقیقت در شطرنج” وجود دارد. برنامههای رایانهای مانند Rybka یا Fritz از این جهت محبوب هستند که از این توهم آرامشبخش پشتیبانی میکنند، بدون توجه به اقدام حریف. از این منظر باید با صفحه بازی کرد، نه با حریف. بابی فیشر یکی از نمایندگان اصلی این دیدگاه بود و گفت: «من به روانشناسی اعتقادی ندارم. من به حرکات خوب اعتقاد دارم.» موقعیت او منطق قدرتمندی دارد. بلاغت علم اعلام میکند که استراتژیهای بلندمدت و تاکتیکهای کوتاهمدت را میتوان از طریق مطالعه دقیق اصول شطرنج توسعه داد. “پراکسیس شطرنج” آرون نیمزوویچ شطرنج را به عنوان یک علم با تأکید بر اصول اساسی مانند «تمرکز» و «حفاظت بیش از حد» در نظر میگیرد. چنین ارائه سیستماتیکی از تئوری شطرنج بر منطق و عینیت تأکید دارد و ذهن را آموزش میدهد تا اصول کلی را در موقعیتهای مبهم تعریف شده به کار گیرد. شطرنج یک بازی اطلاعات کامل است که در آن شانس یا اطلاعاتی که به طور نابرابر بین بازیکنان توزیع میشود نباید نقشی داشته باشد (مانند پوکر یا بریج) و این امر علم را تثبیت میکند. هر بازیکن این فرصت را دارد که چیزهای یکسانی را ببیند، حتی اگر پسزمینه یا آموزش اجازه این دیدن را ندهد.

تئوری شطرنج در طول زمان در مسابقات و گشایشها تکامل یافته است. البته، بسیاری از نظریهها را نمیتوان به راحتی از ترجیحات سبکی یا قراردادهای پذیرفته شده بازی که با فرهنگهای محلی شطرنج گره خورده است جدا کرد. نوآوری برای استادان بزرگ ضروری است تا پیشینیان خود را از سلطنت خلع کنند. پاسخهای تاکتیکی و استراتژیکی که در مدلهای قبلی کار میکردند به رویکردی تبدیل میشوند که ادعا میشود از نظر عینی برتر است. همانطور که بازیها برد و باخت میشوند، رویکردهای جدید “درست” و “عینی” به بازی کشف میشوند و توصیهها دوباره اصلاح میشوند. این مدل نشان میدهد که نظریه شطرنج به صورت استعاری به علمی با آزمونهای تجربی تشبیه شده است. با این حال، همانطور که محققان مطالعات علمی نشان میدهند، یک مدل ساده از پیشرفت علمی قانعکننده نیست. علم از طریق تغییرات در شیوههایی که به عنوان مشروع تعریف شده و در روابط اجتماعی تعبیه شده است، پیشرفت میکند. اساس عقلانی و عینی علم را نمیتوان از بافت فرهنگی، سیاست و شهرت علمی جدا کرد و اغلب با افزایش و سقوط سبکهای شطرنج مورد بحث قرار میگیرد.
ماکس اووه و جان نون خاطرنشان میکنند که «نسلهای بعدی متخصصان به توسعه بازی شطرنج کمک کردهاند، اما این سبک یک فرد برجسته بود که تفکر و سبک بازی زمان خود را شکل داد. شاید این امر بیش از حد بر نابغه تاکید میکند تا جامعه رقبا، اما آنها به درستی پویایی تغییر را نشان میدهند. این همان چیزی است که استاد بینالمللی آنتونی سعیدی از آن به عنوان “نبرد ایدههای شطرنج” یاد میکند.»
سبکهای بازی به طور پیوسته و انباشته توسعه نیافتهاند، اما اغلب در تغییر پارادایمهای انقلابی که به عنوان پاسخهای استراتژیک به پارادایمهای مسلط عمل میکنند، پیشرفت میکنند. عینیت اصول نظری اغلب با عامل مخدوشکننده نبوغ خلاق و توانایی محاسباتی که در بهترین بازیکنان یافت میشود، محو میشود. علاوه بر این، نظریه شطرنج، مانند دانش علمی به طور کلی، تا حدی “تاریخ ویگ” است، نظریهای در مورد پیشرفت مستمر که گذشته را در پرتو انتخابهایی که مشخصه فعالیت در زمان حال است، تفسیر میکند.
در دنیای شطرنج، مانند علم، دانش به صورت اجتماعی کسب میشود. پیشرفت بستگی به چالشها در صفحه بازی دارد. بازیکنان در شبکههای محلی و گسترده دانش شرکت میکنند، اما همیشه بر اساس شناخت جامعه. شطرنج نه تنها مجموعهای از ایدهها، بلکه از ایدههایی است که از طریق روابط اجتماعی و شیوههای مشترک شناخته شدهاند.
شطرنج به مثابه ورزش
بازیهای شطرنج مانند دنیای ورزش رقابتی هستند. در حالی که تصاویر معتبرتر از شطرنج به عنوان هنر یا علم رایج هستند، جنبههای رقابتی ورزش نیز در آن مشهود است. همانطور که دایرهالمعارف بزرگ اتحاد جماهیر شوروی نشان میدهد، شطرنج “ورزشی است که به عنوان یک هنر ظاهر میشود.” شطرنج میتواند به طور نمادین “خونین” باشد، زیرا مهرهها جان میگیرند و میمیرند. این واقعیت بازیکنان را به وجد میآورد، انگیزه پیشرفت را ایجاد میکند و سلسله مراتب وضعیت را شکل میدهد. بسیاری از بازیکنان عشق خود به شطرنج را به رقابت بینظیر نسبت میدهند. آناتولی کارپوف، قهرمان سابق جهان، گفت: «شطرنج نوعی ورزش بیرحمانه است. در آن وزن پیروزی و شکست بر دوش یک مرد است. . . . وقتی خوب بازی میکنید و میبازید، وحشتناک است.” در واقع، مات از فارسی برای “شاه مرده” گرفته شده است. همانطور که یک بازیکن در سطح استاد، رویکرد فوق رقابتی بازیکنان برتر در یک باشگاه محلی را توصیف میکند: “استادان در اوج بسیار رقابتی هستند، و [خود] بزرگی دارند؛ کل نگرش آنها [این است] که من میخواهم تو را درهم بشکنم. و من به شدت بیادب خواهم بود. و من هر کاری که لازم باشد انجام خواهم داد تا تو را درهم بشکنم.» بازیکن دیگری برای من توضیح داد: «شطرنج مانند مبارزه تن به تن است. خیلی زشت است ولی چگونه میتوانم به تو صدمه بزنم؟» (یادداشتهای میدانی). چنین استعارههایی آنقدر رایج هستند که قابل توجه نیستند.
چرا شطرنج اینقدر رقابتی است؟ پاسخ عمدتاً در چارچوب نهادی است که بازی باشگاهی توسط آن سازماندهی میشود. در بریتانیا، شطرنج توسط شورای ورزش تامین میشد، شطرنج بیندانشگاهی در هاروارد زمانی تحت نظارت دپارتمان دو و میدانی بود، و در مدارس دولتی شیکاگو، شطرنج مدرسهای توسط وزارت اداره ورزش اداره میشد. برخی از دبیرستانها نامههای ورزشی برای بازیکنان شطرنج ارائه میدهند. برای جلب وفاداری هواداران به ورزش، کارآفرینان لیگ شطرنج ایالات متحده را در سال ۲۰۰۵ سازماندهی کردند و از وبسایتهای پوکر بودجه دریافت کردند. شانزده تیم از بازیکنان قوی، از جمله استادان بزرگ، در مسابقات رقابتی اما بدون امتیاز با یکدیگر بازی میکنند. تیمها شامل شوالیههای نیویورک و اسقفهای آرچ سنت لوئیس هستند. البته، شطرنج اغلب یک سرگرمی ساده برای پدران و پسران یا دوستان در بعدازظهرهای تنبل است، صرفاً یک نسخه پیچیدهتر از کندیلند، یک بازی رومیزی برای کودکان پیشدبستانی. در حالی که بازیهای گاه به گاه بخشی از خردهفرهنگ هستند، اما به طور قابل توجهی با بازی مسابقات متفاوت هستند، جایی که منطق شطرنج به عنوان ورزش مشهود است.
باشگاهها و مسابقات محلی بر اساس قوانینی که توسط سازمانهای ملی مانند USCF ایجاد شده است، سازماندهی میشوند. بازیکنان در تورنمنتها میتوانند امتیاز رتبهبندی که مهارت آنها را در مقایسه با سایر بازیکنان اندازهگیری میکند، به دست آورند یا از دست بدهند. رتبهبندیها از صفر (مبتدیها با امتیاز فرضی ۶۰۰ شروع میکنند اما میتوانند امتیاز را از دست بدهند) تا بیش از ۲۸۰۰ برای یک استاد بزرگ برتر است. از سال ۲۰۰۴، میانگین امتیاز برای یک عضو USCF (شامل تعداد زیادی از بازیکنان مدرسهای و گاه به گاه) ۱۰۶۸ بود. رتبهبندیها احتمالاً عامل محرک اصلی بازی سازمانیافته هستند و به عنوان نوعی شناسایی عمل میکنند. رتبهبندی، فرد را در یک سلسله مراتب رقابتی قرار میدهد و تعیین میکند که در کدام تورنمنت میتوان شرکت کرد و در کدام بخش میتواند بازی کند. نتایج مسابقات بر اساس یک محاسبات پیچیده و متغیر ریاضی بر رتبهبندیها تأثیر میگذارد. در نظر گرفته میشود که امتیازات به طور کلی دقیق، قابل اعتماد و شاخصهای جهانی مهارت شطرنج یک بازیکن هستند، حتی اگر همانطور که در فصل ۶ بحث کردم، ممکن است گمراهکننده باشند. اما در عمل، رتبهبندی به منزلت، اعتبار و احترام تبدیل میشود.

سیستم رتبهبندی شطرنج در میان جهانهای اوقات فراغت در شکل دادن به هویت بازیکنان، سازماندهی رتبهبندی وضعیت، و تشویق یا منصرف کردن مشارکت متمایز است. مقایسه شطرنج با سایر ورزشهای سازمانیافته به رمزگشایی تأثیرات سیستمهای ارزیابی مختلف کمک میکند. به عنوان مثال، بازیکنان بیسبال بر اساس مجموعهای از آمار (میانگین ضربه زدن، دوندگیهای خانگی، ضربات وارد شده به داخل، درصد زمینبازی، پایههای به سرقت رفته) که شایستگی آنها را در مجموعههای مهارتی مختلف توصیف میکند، مورد قضاوت قرار میگیرند. این نوع آمار رقابت بین همتیمیها را کاهش میدهد، زیرا آنها بر تخصص تأکید دارند. شطرنج معیارهای جداگانهای برای جنبههای مختلف بازی ایجاد نمیکند، اما به بازیکنان یک امتیاز واحد اختصاص داده میشود. این یک مثال قدرتمند از «تناسب» یا «تبدیل موجودیتهای مختلف به یک معیار مشترک» است که بر سرمایهگذاری شخصی، مقایسه اجتماعی و رقابت وضعیت تأثیر میگذارد. اغلب، مانند اسکیت روی یخ، تعیین این اقدامات برای دستیابی به آنچه که اعضای جامعه آن را توزیع “عادلانه” میدانند، تغییر میکند.
شطرنج معروف است که یک فعالیت ذهنی است، تنها با کوچکترین حرکت قطعات چوب سبک. با این حال، بازیهای طولانی ممکن است شامل استرس بدنی باشد، و بازیکنان به دلیل نداشتن آمادگی جسمانی شناخته میشوند، حتی اگر قبل از مسابقات طولانی، برخی از رژیمهای ورزشی استفاده کنند. همانطور که در فصل ۱ بحث میکنم، شطرنج یک بازی بدن و همچنین ذهن است. برای بازی شطرنج نیاز به آگاهی از بدن است، و حتی اگر رقبا به ماهیچه نیاز نداشته باشند، استقامت ضروری است.
با این حال، ورزش معانی متعددی دارد و شطرنج گاهی اوقات میتواند با استعاره ورزش همخوانی داشته باشد. الگوهای بازی جذابیت زیباییشناختی را نشان میدهد که شطرنج را به دنیای هنر پیوند میزند. اگر نه یک هنر مادی است و نه یک هنر پرفورمنس، زیبایی یک بازی خوب شناخته میشود.
به همین ترتیب، ما شطرنج را به علم پیوند میزنیم. در طول قرنها، شطرنج مجموعهای از دانش سیستماتیک را با عنوان «تئوری شطرنج» توسعه داده است. همانطور که در پارادایمهای علمی توماس کوهن، دورههای انقلاب، دورههای ادغام فعال و دورههای بازی عادی وجود دارد. در نهایت، شطرنج شامل رقابت بیرحمانه است. در نهایت شطرنج به پذیرفتن یک فرهنگ و یک نظام وضعیتی مبتنی بر نتایج نامشخص در قالب پیروزی و شکست بستگی دارد. در حالی که ممکن است ما از شطرنج به عنوان دنیایی برای اوقات فراغت صحبت کنیم، با نادیده گرفتن آن دسته از افراد حرفهای که از این فعالیت امرار معاش میکنند، باعث ایجاد همبستگی و تمایل به نشان دادن تعهد به جامعه محلی میشود.
منابع
اطلاعیه حق چاپ: گزیدهای از “بازیبازان و پیادهها: چگونه شطرنج جامعه و فرهنگ میسازد” اثر گری آلن فاین، منتشر شده توسط انتشارات دانشگاه شیکاگو. ©2015 توسط انتشارات دانشگاه شیکاگو. تمامی حقوق محفوظ است. این متن ممکن است مطابق با مفاد استفاده منصفانه قانون کپیرایت ایالات متحده مورد استفاده قرار گیرد و به اشتراک گذاشته شود، و ممکن است بایگانی شود و در فرم الکترونیکی مجددا توزیع شود، مشروط بر اینکه کل این اعلان، از جمله اطلاعات حق نسخه برداری، حمل شود و به شرطی که انتشارات دانشگاه شیکاگو اطلاعرسانی میشود و هیچ هزینهای برای دسترسی دریافت نمیشود. آرشیو، توزیع مجدد، یا انتشار مجدد این متن با شرایط دیگر، در هر رسانهای، مستلزم موافقت انتشارات دانشگاه شیکاگو است. (پاورقیها و سایر مراجع موجود در کتاب ممکن است از این نسخه آنلاین متن حذف شده باشند.)