شتر

سندرم شترمرغ و داستان ۳ استاد بزرگ

مقدمه

آیا در مورد سندرم شترمرغ شنیده‌اید؟ با داستان ۳ استاد بزرگ شطرنج، متوجه خواهید شد که این سندرم چیست، چگونه بر پیشرفت شما تأثیر می‌گذارد و چطور می‌توانید بر آن غلبه کنید.

“شما نمی‌توانید چیزی را اصلاح کنید مگر اینکه به آن اعتراف کنید.” – تیم گروور

دلایل زیادی وجود دارد که چرا بازیکنان شطرنج در سطح خود متوقف می‌شوند و پیشرفت نمی‌کنند. امروز قصد داریم در مورد یکی از اصلی‌ترین آنها، **سندرم شترمرغ**، صحبت کنیم. اما قبل از اینکه به آن بپردازیم، اجازه دهید داستانی برایتان تعریف کنم.

داستان ۳ استاد بزرگ

روزی روزگاری، سه نفر بودند که همگی در دهه بیست زندگی خود استاد بزرگانی با ریتینگ بالای ۲۶۰۰ بودند.

یکی از آن‌ها تصمیم گرفت بازنشسته شود و به مربیگری روی آورد. آن یک نفر، من بودم.

داستان آدام و بن

اما داستانی که می‌خواهم برایتان تعریف کنم، درباره دو نفر دیگر است که حتی پس از بازنشستگی هم با آن‌ها همکاری نزدیکی داشتم.

برای اینکه نام واقعی‌شان فاش نشود، آن‌ها را **”آدام” و “بن”** صدا می‌کنم.

هر وقت آدام با نتایج بد از مسابقات برمی‌گشت و از او می‌پرسیدم چه اتفاقی افتاده، هر بار بهانه‌های مختلفی به من می‌داد:

“سالن مسابقات خیلی گرم بود.”

“اتاق هتل من کنار یک باشگاه بود، برای همین شب‌ها نمی‌توانستم بخوابم.”

“غذا خیلی بد بود و من نمی‌توانستم انرژی کافی بگیرم.”

… و بسیاری بهانه‌های عجیب دیگر.

از طرف دیگر، اگر بن با نتایج بد از تورنمنت برمی‌گشت و دلیل بازی بدش را از او می‌پرسیدم، فقط خودش را مقصر می‌دانست.

دلایلی مانند این را از او می‌شنیدم:

“من برای مسابقات خوب آماده نشده بودم.”

“از بازی دوم به بعد، از نظر ذهنی آنقدر قوی نبودم که بتوانم اعتماد به نفسم را حفظ کنم.”

“محاسبات من بسیار کند بود. باید قبل از مسابقات چند پازل حل می‌کردم.”

او هر بار اشتباهات خود را می‌پذیرفت و از سرزنش دیگران خودداری می‌کرد.

حتی یک بار در طول مسابقات مریض شد و تمام بازی‌ها را با تب انجام داد.

بدشانسی برای همه اتفاق می‌افتد. اما می‌دانید بعدا چه گفت؟

“قبل از مسابقات، خیلی روی شطرنج کار می‌کردم و وقت کافی برای سلامت جسمانی‌ام صرف نمی‌کردم.”

احتمالاً می‌توانید حدس بزنید چه اتفاقی برای این دو استاد بزرگ افتاده است.

اکنون ریتینگ آدام کمتر از ۲۶۰۰ است، یعنی همان ریتینگی که ۱۰ سال پیش به دست آورده بود، در حالی که بن به حدود ۲۷۰۰ رسید.

شتر مرغ صورتی در بیابان

درس اخلاقی داستان

هنگامی که شروع به سرزنش دیگران می‌کنید، در واقع اعتراف می‌کنید که کنترلی بر اوضاع ندارید. و بدون آن کنترل، نمی‌توانید راه‌حلی پیدا کنید.

هرگز اجازه ندهید عوامل بیرونی نتیجه را تعیین کنند. با آن‌ها روبرو شوید، آن‌ها را اصلاح کنید و برای عملکرد بهتر در دفعه بعد آماده شوید.

سندرم شترمرغ

آیا در مورد سندرم شترمرغ شنیده‌اید؟ و چرا برخی از افراد از اعتراف به اشتباهات خود اجتناب می‌کنند؟

بیایید با صحبت در مورد شترمرغ‌ها شروع کنیم. اگر نمی‌دانید، شترمرغ‌ها پرندگانی هستند که سرشان را در شن فرو می‌کنند…

افسانه این است که شترمرغ‌ها با “نگاه نکردن” مستقیم به خطر، سعی در اجتناب از آن دارند. این دقیقاً همان چیزی است که سندرم شترمرغ نامیده می‌شود: نادیده گرفتن مشکلات و عدم پذیرش وجود آن‌ها.

در حقیقت، شترمرغ در واقع سر خود را در شن فرو می‌برد تا فضا برای تخم‌گذاری ایجاد کند.

اما در مورد افرادی که سر خود را در شن فرو می‌کنند چطور؟ کسانی که می‌دانند اشتباه کرده‌اند یا مشکلی دارند اما نمی‌خواهند با آن روبرو شوند؟

این‌ها افرادی هستند که از سندرم شترمرغ رنج می‌برند.

و در شطرنج، بازیکنان زیادی هستند که دچار این سندرم هستند.

مسیر پیشرفت در رویارویی با مشکلات است.

فقط شجاعان می‌توانند آن را بپذیرند

هر زمان و هر کجا که مشکلی وجود دارد، **گام اول برای حل آن، آگاهی از مسئله و داشتن شجاعت پذیرش آن است.**

اکنون ممکن است تعجب کنید که چرا باید شجاع باشید؟

خب، پاسخ این است که **نفس ما نمی‌خواهد مورد حمله قرار گیرد.** و خیلی ساده‌تر است که همه و همه‌چیز را مقصر بدانیم، به جز خودمان. آن وقت غرور ما ارضا می‌شود. اما راه رسیدن به بزرگی این است که آن را نادیده بگیرید و کاری را انجام دهید که باید انجام شود، به جای اینکه مدام در تلاش برای خشنود کردن آن باشید.

همه ما اشتباه می‌کنیم

من به یک دلیل مهم خواندن زندگی‌نامه افراد موفق را دوست دارم.

معمولاً وقتی چیزی در مورد افراد موفق تماشا می‌کنید یا می‌خوانید، فقط جنبه مثبت آن را می‌بینید – چقدر عالی بودند، چه تصمیم‌های هوشمندانه‌ای گرفتند، چگونه مقدر شده بودند که ثروتمند و مشهور شوند…

اما وقتی داستان‌های زندگی‌شان را که خودشان نوشته‌اند می‌خوانید، می‌بینید که چقدر اشتباه می‌کردند – چقدر به لبه‌های پرتگاه نزدیک بودند، تصمیم‌های بدی که گرفتند، چگونه برگشتند…

می‌بینید که چگونه اشتباهات خود را پذیرفتند، از آن‌ها درس گرفتند و در نتیجه توانستند پیشرفت کنند.

من نمی‌توانم به یاد بیاورم که این نقل قول از چه کسی است، اما این یک طرز فکر کلیدی است که باید داشته باشیم:

من اشتباهات زیادی مرتکب شده‌ام، و خیلی بیشتر هم خواهم کرد. اما من هرگز آن‌ها را به عنوان شکست در نظر نمی‌گیرم.

و نقل قول بعدی مورد علاقه من است که ممکن است از مقاله من **”اشتباهات، شکست نیستند”** به خاطر بیاورید.

اگر این موارد را در نظر داشته باشید، اعتراف به اشتباهات خود بسیار آسان‌تر خواهد بود. و وقتی اشتباهات خود را راحت‌تر بپذیرید، سریع‌تر رشد می‌کنید.

بشقاب دانه های قهوه در کنار مهره های سیاه و سفید

پرسش و پاسخ

اگر از شطرنج‌بازان بپرسید “چرا شکست خوردی؟” محبوب‌ترین پاسخ‌هایی که می‌دهند چیست؟

آن‌ها عبارتند از:

۱. “من اشتباه کردم.”

۲. “من باختم چون زمانم کم بود و وقت کافی برای فکر کردن نداشتم.”

آشنا به نظر می‌رسد؟

من یک مثال خنده‌دار از این موضوع را به یاد دارم که مربی من در ده سالگی بیان کرد.

من تازه یک تورنمنت را خراب کرده بودم و وقتی تمام شد، داشتیم بازی‌هایم را آنالیز می‌کردیم.

اولین بازی را که باختم به او نشان دادم. در پایان، مربی من پرسید: “نظرت چیست، چرا بازی را باختی؟”

به طور طبیعی، من رایج‌ترین پاسخ را به او دادم – “من اشتباه کردم.”

او گفت: “باشه… بازی دوم را به من نشان بده.”

در پایان آن بازی، یک اشتباه احمقانه مرتکب شدم و باختم. یک بار دیگر از من پرسید: “چرا باختی؟”

این بار، دومین پاسخ متداول را دادم: “در زمان مشکل داشتم.”

صفحه و مهره های شیشه ای شطرنج

سپس بهترین سوال را از من پرسید:

“آوتیک، تصور کن یک تصادف رانندگی رخ می‌دهد که افسر پلیس در محل از راننده علت این اتفاق را می‌پرسد و او پاسخ می‌دهد ‘چون مست بودم’. تقصیر کیست که مست بود؟”

در طول درس نمی‌توانستم جلوی خنده‌ام را بگیرم. نه تنها به دلیل مثال عالی که او به اشتراک گذاشت، بلکه به دلیل پاسخ‌هایی که قبلاً داده بودم.

اگر آماتور هستید و این‌ها پاسخ‌هایی است که معمولاً می‌دهید، ناامید نشوید. اکثر حرفه‌ای‌ها و حتی استادان بزرگ هم این ۲ بهانه رایج را در زرادخانه خود دارند.

اما فقط بهترین بازیکنان می‌توانند پاسخ‌هایی بدهند که نشان‌دهنده خودآگاهی واقعی از نقاط ضعفشان باشد.

بازخورد را بپذیرید

یک چیز دیگر: گاهی اوقات ممکن است نتوانید بفهمید کجا اشتباه کرده‌اید، اما یک دوست یا مربی شطرنج ممکن است بتواند پاسخی عینی به شما بدهد.

**لزوماً نباید به حرف همه گوش کنید.** اما اگر کسی از شما باتجربه‌تر است، حداقل به او گوش دهید و سپس تصمیم بگیرید که آیا درست می‌گوید یا نه.

من همیشه با نظراتم در قبال دانش‌آموزانم صادقانه رفتار می‌کنم، وقتی آن‌ها یک بازی، آموزش یا تکالیف خود را خراب می‌کنند.

اگر اخیراً کار با هم را شروع کرده‌ایم، اکثر آن‌ها آن را به عنوان انتقاد و حمله می‌دانند. اما با گذشت زمان، آن‌ها متوجه می‌شوند که ما دو نفر هستیم که شرایط را بررسی می‌کنیم و با هم به دنبال راه‌حل‌هایی هستیم که به رشد آن‌ها کمک می‌کند.

با خود صادق باشید، مشکلات خود را تصدیق کنید، دلایل اصلی پشت آن را بیابید و پذیرای بازخوردهای عینی باشید. با آرزوی موفقیت!

پ.ن. این مقاله قبلاً زمانی که با استاد بزرگ **ایوان سوکولوف** پس از قهرمانی در چهل و چهارمین المپیاد شطرنج مصاحبه کردم، نوشته شده بود.

وقتی از او پرسیدم توصیه‌اش به ورزشکاران شطرنج چیست، می‌دانید اولین حرفش چه بود؟ درست حدس زدید: **”هیجانی بمان!”**

پ.پ.ن. شجاع باشید، اولین قدم را بردارید و مشکلاتی را که دارید بپذیرید. شما می‌توانید آن‌ها و افکار خود را نیز در انجمن ما به اشتراک بگذارید.

By پریا فاتحی

volleyball player climber_cyclist زاده سنندج_کوردستان زندگی نوعی شطرنج است با مبارزه ،رقابت و اتفاقات خوب و بد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *