دست و مهره شطرنج

هفته گذشته، سوالی بسیار جذاب مطرح شد: آیا منصفانه است که میخائیل بوتوینیک را “آدم بد” شطرنج مدرن بنامیم؟
جسارت کردم به این سوال پاسخ دهم و از نتیجه کار بسیار خشنود بودم. بدون فروتنی کاذب، این یکی از منسجم‌ترین و دقیق‌ترین نوشته‌هایی بود که اخیراً انجام دادم.
به گمانم توانسته‌ام شخصیت پیچیده بوتوینیک را تا حدودی به تصویر بکشم.
از آنجا که از این مطلب بسیار راضی بودم، تصمیم گرفتم آن را در این وبلاگ نیز به اشتراک بگذارم.
امیدوارم از مطالعه آن لذت ببرید.

مهره ی فیل قهوه ای که مهره سرباز کرم رنگ را زد

پاسخ به اینکه آیا او “آدم بد” بوده، به تعریف شما از این اصطلاح بستگی دارد.

او یک شخصیت پلید نبود،
اما فردی کاملاً نیک‌رفتار هم به شمار نمی‌آمد.
اجازه دهید بیشتر توضیح دهم.

اول از همه، بسیاری از شطرنج‌بازان (از جمله خود من) میخائیل مویسیویچ بوتوینیک را دوست ندارند.
بوتوینیک در بخش عمده‌ای از زندگی‌اش تنها به یک چیز اهمیت می‌داد:
خودش.
منافع شخصی او در اولویت قرار داشتند. او با منطق و ثبات مشهور خود برای رسیدن به اهدافش تلاش می‌کرد و در این مسیر، به دیگران بی‌اعتنا بود.

خود او نیز آشکارا به این موضوع اذعان داشته است. یکی از کتاب‌هایش “دستیابی به هدف” نام دارد. نقل قول زیر، که از خود اوست، توصیف بسیار دقیقی از شخصیت وی به شمار می‌رود:

“من در زندگی خوش‌شانس بودم. قاعدتاً منافع شخصی من با منافع جامعه همسو بود – شاید شادی واقعی در همین نهفته است. و من تنها نبودم – در مبارزه برای منافع جامعه از حمایت برخوردار بودم. اما همه کسانی که با آن‌ها سروکار داشتم، به اندازه من خوش‌شانس نبودند. منافع شخصی برخی افراد با جامعه متفاوت بود و این افراد در کار من دخالت می‌کردند. آنگاه بود که درگیری‌ها به وجود آمد.”
(منبع: گری کاسپاروف – درباره پیشینیان بزرگ من، قسمت دوم)

مهره سرباز قهوه ای که مهره وزیر کرم رنگ را میزند

این “علاقه به خود” و “بی‌اعتنایی به دیگران” چگونه آشکار شد؟ در ادامه به چند مثال اشاره می‌شود:

**بوتوینیک – لونفیش و رقابت برای AVRO 1938**
در سال‌های 1935 و 1937، بوتوینیک از شرکت در مسابقات قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی خودداری کرد. در غیاب او، گریگوری لونفیش موفق به کسب دو عنوان قهرمانی شد.

یک مشکل وجود داشت. بزرگترین تورنمنت آن زمان، AVRO 1938، نزدیک بود. قرار بود هر کشوری بهترین بازیکن خود را اعزام کند. لونفیش کاملاً حق داشت انتظار داشته باشد که او انتخاب شود.

فقط یک مشکل وجود داشت – بوتوینیک برای نقش رهبر شطرنج شوروی مناسب‌تر بود. او جوان‌تر از لونفیش، یک کمونیست سرسخت و مهندسی موفق بود.

بنابراین او تصمیم گرفت لونفیش را در مسابقه قهرمان مطلق اتحاد جماهیر شوروی به چالش بکشد. طبیعتاً او از حمایت برخوردار شد، زیرا “منافع شخصی‌اش با منافع جامعه همسو بود.”

بوتوینیک ادعا کرد که نیکولای واسیلیویچ کریلنکو به دلیل عدم شرکت او در مسابقات قبلی عصبانی بوده و او را مجبور به رویارویی با قهرمان جدید شوروی کرده است. در مقابل، لونفیش اظهار داشت که بوتوینیک بدون هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای او را به چالش کشیده است.
متاسفانه، پس از نبردی سخت، مسابقه با تساوی به پایان رسید. بوتوینیک نتوانست ثابت کند که از لونفیش قوی‌تر است. بوتوینیک در کتاب “دستیابی به هدف” نوشت که:

مهره وزیر کرم که مهره قهوه ای شطرنج را میزند

“نتیجه مسابقه برای گریگوریف ناخوشایند بود، نه تنها به این دلیل که حریف من توسط تیمی کامل از استادان یاری می‌شد. در آن زمان، بازیکنان اتحاد جماهیر شوروی به رهبری نیاز داشتند که بتوانند امید خود را برای پیروزی در مسابقات قهرمانی جهان روی او بگذارند، اما اینجا قهرمانی جدید بود – لونفیش. شرایط آشفته بود و نتیجه بازی تنها اوضاع را بدتر کرد.”

فقط برای روشن شدن. شما در مسابقات قهرمانی شرکت نمی‌کنید. سپس این امتیاز را به دست می‌آورید که قهرمان را به چالش بکشید. شما قهرمان را شکست نمی‌دهید. و آنگاه می‌گویید وضعیت آشفته است؟

این در بهترین حالت، خودبزرگ‌بینی است! بوتوینیک چنین چیزهایی را بدون هیچ نشانه‌ای از خجالت می‌نوشت.
متأسفانه برای لونفیش، مقامات شوروی با دیدگاه بوتوینیک موافق بودند. آنها مشکل را به راحتی حل کردند – تصمیم گرفتند بوتوینیک را به AVRO اعزام کنند:

“لونفیش انتظار داشت که نماینده اتحاد جماهیر شوروی در تورنمنت بزرگ بین‌المللی بعدی [که AVRO 1938 بود] باشد. اما… ‘لونفیش تلاش کرد اصرار کند که او نماینده اتحاد جماهیر شوروی باشد، اما از او حمایت نشد و من برای بازی در مسابقات AVRO تعیین شدم.’ [در کتاب دستیابی به هدف بوتوینیک، ص. 65]. لونفیش در سال 1967 در بازی‌های منتخب و خاطراتش در این باره نوشته بود: ‘فکر می‌کردم پیروزی‌های من در نهمین و دهمین دوره مسابقات قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی و تساوی در مسابقه من با بوتوینیک به من حق شرکت در مسابقات AVRO را می‌دهد. اما برخلاف تصورم به این مسابقات اعزام نشدم. شرایط من را می‌توان به عنوان یک ناک‌اوت اخلاقی تعریف کرد. تمام تلاش‌های من در سال‌های قبل بی‌نتیجه بود. من به توانایی‌هایم اعتماد داشتم و بدون شک در مسابقات افتخارآمیز شرکت می‌کردم. اما من 49 ساله بودم و بدیهی بود که سال‌های آینده تأثیر منفی بر توانایی بازی من خواهد داشت. داشتم آخرین فرصت را برای نشان دادن ارزشم از دست می‌دادم. من حرفه شطرنج خود را با حس شکست رها کردم، و اگرچه بعداً در چند رویداد شرکت کردم، فقط در موارد نادری با اشتیاق و علاقه رقابتی بازی کردم.'”
(منابع: گری کاسپاروف – درباره پیشینیان بزرگ من، قسمت دوم و گریگوری لونفیش در برابر میخائیل بوتوینیک، اتحاد جماهیر شوروی 1937 … در سایه قهرمانی شطرنج جهان)

دستی که مهره سیاه شاه را گرفته است

**AVRO 1938 – پیامدها**
بنابراین، بوتوینیک به مسابقات تاریخی AVRO 1938 اعزام شد. قوی‌ترین شطرنج‌بازان آن زمان، از جمله قهرمان جهان الکساندر آلخین، دعوت شده بودند.

این مسابقات قرار بود به عنوان نوعی رقابت نامزدها عمل کند. برنده چنین رویداد معتبری به عنوان رقیب شایسته برای قهرمانی جهان در نظر گرفته می‌شد.

اگرچه بوتوینیک با پیروزی در برابر آلخین و کاپابلانکا متمایز شد (دومی با حرکت معروف Ba3 که به ویژه تاثیرگذار بود)، اما از کسب جایزه اول بازماند – پل کرس و روبن فاین این پیروزی را به اشتراک گذاشتند.

پس از پیروزی، کرس فوراً ملاقاتی با آلخین ترتیب داد و انتظار داشت که جزئیات بازی آینده را هماهنگ کند. با این حال، او توسط… بوتوینیک، که تصمیم گرفت ترتیبات پیش از مسابقات را نادیده بگیرد، متوقف شد.

در کتاب “پیشینیان بزرگ”، جایی خوانده‌ام که او “پس از پیروزی‌هایش بر کپا و آلخین، شایسته کسب عنوان بود.”

(بسیار خوب. پس وای!)

آلخین تمایلی به امضای قرارداد کتبی با کرس نداشت. کرس رفت، شرکت AVRO از برآورده کردن خواسته‌های آلخین امتناع کرد و سوال رقیب بعدی باز ماند.

(کاملاً مطمئن نیستم که فاین مشغول چه کاری بود و آیا او با آلخین نیز مذاکره کرده است یا خیر. کسی می‌داند؟)

صفحه و مهره های شطرنج و کیش و مات مهره شاه سفید توسط مهره شاه حریف

**بوتوینیک – تال 1961**
در سال 1960، میخائیل تال بوتوینیک را به شکلی قاطع در مسابقات قهرمانی جهان شکست داد. با توجه به بند بازی، بوتوینیک حق بازی برگشت را داشت. ثانیه‌های او که از بازی درخشان تال مبهوت شده بودند، متقاعد نشدند که این ایده خوبی است.

بوتوینیک که مردی سرسخت و ثابت‌قدم بود،

“[ …] متوجه شد که بازی برگشت قطعاً باید انجام شود!”
تقریباً بلافاصله پس از مسابقه 1960، او به طور جدی شروع به آماده‌سازی برای رویارویی آینده کرد.

از طرف دیگر، تال از بهترین فرم خود فاصله زیادی داشت. از همان زمان، سبک زندگی او شروع به تأثیرگذاری بر سلامتی‌اش کرده بود. او که سیگاری و نوشیدنی‌خور بود، درست قبل از مسابقه به شدت بیمار شد. پزشکان ریگا به او توصیه کردند که شروع مسابقه را یک ماه به تعویق بیندازد.

کمیته ورزش اتحاد جماهیر شوروی آماده موافقت بود، اما بوتوینیک اصرار (و نه درخواست!) کرد که تال برای معاینه پزشکی رسمی به مسکو بیاید. تال با شنیدن این سخن ظاهراً گفت:

“مهم نیست، من او را همینطور که هست شکست خواهم داد!”
همانطور که همه ما می‌دانیم، این اشتباه مهمی بود – تال بازی را کاملاً قاطعانه واگذار کرد.

اما جالب است که مشاهده کنید چگونه بوتوینیک حتی پس از از دست دادن عنوان قهرمانی، همچنان مانند یک قهرمان رفتار می‌کرد و مطالبات داشت.
ناگفته نماند که خواسته او در وهله اول چقدر غیرهمدلانه و خودخواهانه بود.

مهره های نقره ای شطرنج و دستی که مهره اسب را گرفته است

**برخورد با دیگران**
بوتوینیک افراد اطراف خود را صرفاً وسیله‌ای برای دستیابی به اهدافش می‌دید.
داستانی از کتاب “پیشینیان بزرگ من” گری کاسپاروف را به یاد دارم. آن را در اینجا نقل می‌کنم.

در طول یک تورنمنت، بوتوینیک یک بازی را به تعویق انداخت. او حرکت مخفیانه خود را در پاکت مهر و موم کرد. یکی از ثانیه‌های او (که فکر می‌کنم راگوزین بود، اگرچه 100% مطمئن نیستم)، بلافاصله شروع به تجزیه و تحلیل بازی کرد. تا عصر، او ایده خوبی پیدا کرد، بنابراین برای نشان دادن آن، در اتاق بوتوینیک را زد. بوتوینیک به او گفت که بعداً آن را نشان دهد. روز بعد، راگوزین در طول صبحانه دوباره تلاش کرد. بوتوینیک با دقت به او گوش داد. سپس ماشین با راننده رسید و هر دو را سوار کرد. در طول سواری، راگوزین مدام توضیح می‌داد. بوتوینیک به سادگی سر تکان داد. بالاخره به سالن بازی رسیدند. هنگامی که از ماشین خارج می‌شدند، بوتوینیک ناگهان گفت: “می‌دانی، ویاچسلاو، من حرکت متفاوتی را مهر و موم کردم!”
این سوءظن نسبت به نزدیک‌ترین افراد به او، مشخصه بوتوینیک بود. او همیشه هوشیار بود و همه را یک تهدید می‌دانست. جای تعجب نیست که او در بیشتر دوران شطرنج خود بدون ثانیه بازی کرد.

علاوه بر این، از حاشیه‌نویسی‌هایش (و نوشته‌های دیگر) به نظر می‌رسد که او هرگز واقعاً قدردانی نمی‌کرد و تحسین نمی‌کرد… خوب، هیچ‌کس را.

مهره های طلایی و نقره ای شطرنج و مهره ی نقره ای که شاه را میزند

این فقط نظر من نیست. از مصاحبه با یوری اورباخ:

**مصاحبه با یوری اورباخ**
افسانه‌ای وجود دارد که بوتوینیک شخصیت بسیار دشواری داشت. آیا این درست است؟ پاسخ: من داستانی را که باتورینسکی به من گفت با شما در میان می‌گذارم. وقتی بوتوینیک فقط یک رده اول داشت و در مقابل بازیکنان قدیمی سن پترزبورگ بازی می‌کرد، القاب تمسخرآمیز در مورد آنها در دفترچه یادداشت خود می‌نوشت. “هوکر پیر” ملایم‌ترین آنها بود. این ویژگی اوست: او به مردم بسیار بدبینانه فکر می‌کرد.
به یاد دارم که او همچنین نسبت به تولوش، اولین مربی اسپاسکی، که به خاطر حملات ترکیبی و (نامنظم) خود شهرت داشت، بسیار بی‌اعتنا بود. به گفته کاسپاروف، او چندین بار به او چیزی گفته است: “اگر به این شکل بازی کنی، تولوش / لارسن / تایمانوف بعدی خواهی شد.”

انگار تبدیل شدن به بوتوینیک بعدی خیلی بهتر است!

بسیار خب، حالا که اینقدر کم از او گفتم، بیایید منصف باشیم و نگاهی به طرف دیگر ماجرا بیندازیم.

هیچ چیز در زندگی (به جز خانه‌های صفحه شطرنج) کاملاً سفید یا سیاه نیست. اگرچه او ایرادات زیادی داشت، بوتوینیک قطعاً جنبه‌های مثبتی نیز داشت.

اول از همه، پس از باخت در مسابقه سال 1963 مقابل پتروسیان، بوتوینیک تصمیم گرفت از مسابقات قهرمانی جهان بازنشسته شود (حتی اگر حق بازی برگشت را داشت). بدبین‌ها می‌گویند او از شکست دیگری می‌ترسید. اما حتی اگر چنین بود، او به سادگی در مورد توانایی بازی خود واقع‌بین و عینی بود (پایین را ببینید).

صفحه و مهره های سفید و سیاه شطرنج و دستی که مهره سفید را گرفته است

اما من همچنین فکر می‌کنم که او وقتی گفت که می‌خواهد به نسل‌های جوان‌تر فرصت بدهد، صادق بود.

ثانیاً، تأسیس مدرسه شطرنج بوتوینیک توسط او در سال 1963 قابل ستایش است. می‌توانیم بحث کنیم که آیا او این کار را از روی نوع‌دوستی انجام داده است یا برای اینکه پس از پایان دوران رقابتی‌اش احساس مرتبط (و مهم) بودن کند.

اما این نکته‌ای فرعی است – مدرسه بوتوینیک چندین نسل از شطرنج‌بازان برتر را پرورش داد. آناتولی کارپوف، گری کاسپاروف، ولادیمیر کرامنیک و الکسی شیروف همگی در جلساتی که در آنجا برگزار می‌شد، شرکت کردند.

مهم‌تر از آن، بوتوینیک فقط نام خود را به مدرسه نداد. او به طور فعال در آنجا مشغول بود. او سخنرانی می‌کرد، قبل و در حین مسابقات به شاگردانش مشاوره می‌داد و در خارج از صفحه شطرنج نیز به آنها کمک زیادی می‌کرد.

او کسی بود که برگزارکنندگان مسابقات بانجا لوکا 1979 را متقاعد کرد تا از استاد ناشناخته شوروی، گری کاسپاروف، دعوت کنند.

او کاملاً خود را وقف انتقال دانش شطرنج به نسل‌های جوان کرد.

بله، او نسبتاً سخت‌گیر بود. داستانی را به یاد می‌آورم که چگونه از او خواسته شد لیوبومیر لیبویویچ، استاد بزرگ یوگسلاو را ارزیابی کند. در یک جلسه در مدرسه، بوتوینیک از او پرسید که آیا بازی‌های خودش را تجزیه و تحلیل می‌کند یا خیر.

“برای چی؟” لیبو با تعجب واقعی پرسید. “آنگاه بود که متوجه شدم هیچ چیز ارزشمندی از او برنخواهد آمد.”

مهره های نقره ای و سفید شطرنج و کیش و مات مهره سفید شاه توسط حریف

با این حال، کاسپاروف در کتاب “پیشینیان” خود می‌نویسد که در پشت این سخت‌گیری‌ها، مردی خونگرم وجود داشت که عمیقاً به دانش‌آموزان اهمیت می‌داد.

و کسی که با تمام وجودش شطرنج را دوست داشت.

**سردی و واقع‌بینی بوتوینیک**
به گفته لو خایتون:
سردی و تکبر ظاهری بوتوینیک، به نظر من، دفاع او نه تنها در صفحه شطرنج، بلکه در زندگی نیز بود؛ زمانی که باید برتری خود را ثابت می‌کرد. اما به عنوان یک شطرنج‌باز، شاگردان زیادی را پرورش داد که به استادان و استادان بزرگ تبدیل شدند. بسیاری از مربیان برجسته – م. دورستسکی، آ. نیکیتین، آ. بیخوفسکی و دیگران – بیش از یک بار به توصیه و تجربه بوتوینیک تکیه کرده‌اند.

در همین مقاله، لو خایتون بوتوینیک را به خاطر فروتنی و عینیتش می‌ستاید. و در واقع، او تقریباً اولین حاشیه‌نویس شطرنج (به غیر از شاید آلخین) است که حقیقت را در بازی‌های خود جستجو کرد. ظاهراً او در اعتراف به اشتباه خود مشکلی نداشت:

دست مردی که مهره سفید قلعه را گرفته است

فروتنی بوتوینیک زبانزد بود. شما آن را در آداب او، در زندگی روزمره اش (خودش در حال شستشو بود و خرید می کرد!)، در سادگی آپارتمانش احساس می کردید. من اولین معلم شطرنج، یوری برزیلسکی فقید و فراموش نشدنی که به عنوان ویراستار ادبیات شطرنج ناشران “فیزکولیتورا و اسپورت” در مسکو کار می کرد، اتفاقاً با بوتوینیک در ویرایش کتاب های شطرنج خود همکاری داشتم. برزیلسکی به من گفت که با چه ترس و احترامی بوتوینیک را تماشا می کرد؛ زمانی که بوتوینیک در تجزیه و تحلیل پوزیسیون های شطرنج، اعتراف می کرد که اشتباه یا خطا مرتکب شده است، او به ویژه شگفت زده می شد.
اینکه چند بار اعتراف کرده که اشتباه کرده است، چیز دیگری است. اما این سرسختی و اعتقادی که او اغلب درست می گوید، یک جنبه مثبت نیز داشت – بوتوینیک بسیار اصولی بود. حس عدالت در او رشد کرده بود و از هر نوع قدرت‌طلبی متنفر بود:

هنگامی که در سال 1976 پس از جدایی کورچنوی، تقریباً همه استادان بزرگ شوروی نامه‌ای را علیه “خائن” امضا کردند، از بوتوینیک نیز خواسته شد که امضای خود را بگذارد. اما در این لحظه، بوتوینیک واقعاً حرکت زندگی خود را انجام داد، حرکتی که سال‌ها برتری او در شطرنج را توضیح داد. او گفت که می‌خواهد نامه خود را در محکومیت کورچنوی بنویسد. به نظر من، بوتوینیک به خوبی می‌دانست که برای بوروکرات‌های دهه 70، او شخصیتی از گذشته بود و هیچ‌کس هرگز این “امتیاز” را به او نمی‌داد. و بنابراین، نام او را نمی‌توان در زیر این سند شرم‌آور یافت.
این نقل قول جاودانه نیز به ذهن می‌رسد.
من معتقدم **فکر کردن با سر خود** یک ویژگی بسیار مهم است – به خصوص امروز که ما توسط اطلاعات بمباران می‌شویم.

صفحه و مهره های قهوه ای و سفید شطرنج و دستی که مهره شاه سفید را گرفته است

وقتی تشخیص اینکه دروغ چیست سخت است و حقیقت چیست.
در نهایت، دلیل اینکه بوتوینیک اغلب به عنوان یک “آدم بد” تلقی می‌شود، صرفاً به این دلیل است که جامعه شطرنج به شدت مغرضانه است (از جمله من).

من فکر می‌کنم مردم اغلب نتایج او را در دوره‌ی مثلاً 1935-1948 دست کم می‌گیرند و به سادگی او را در طول مسابقات قهرمانی جهان تماشا می‌کنند. شکایات رایج عبارتند از:

او، اما او در دو بازی خود مقابل برونشتاین و اسمیسلوف مساوی کرد، او هرگز نتوانست در مسابقات قهرمانی جهان پیروز شود.
او، اما او هر بار حق بازی برگشت را داشت، اینطور بازی کردن آسان است.
او، اما او در آن دوره در هیچ مسابقه مهمی برنده نشد.
بله، من اولین کسی خواهم بود که بگویم بوتوینیک نباید جایی در بحث GOAT (بهترین تاریخ) داشته باشد. اما من فکر می‌کنم عادلانه نیست که نتایج او را به طور کامل نادیده بگیریم. برای مدت طولانی، او شماره یک بود (شاید به همراه کرس). در سال‌های آخر عمر، او بازیکنی فوق‌العاده بود. و او معمای شطرنج را حل کرد.
(همچنین، فراموش نکنید که او تحت تاثیر جنگ جهانی دوم نیز قرار گرفت – فقدان مسابقات مطمئناً مانع پیشرفت او به عنوان یک شطرنج‌باز شد!)

مهره های سیاه و قهوه ای شطرنج و دست مردی که مهره قهوه ای سرباز را بلند کرده است

او را بیهوده به عنوان **پدرسالار شطرنج شوروی** در نظر نمی‌گیرند. بازی‌های او آموزنده است، او اولین کسی بود که به **آماده‌سازی گشایش** توجه کرد، برای توسعه رژیم مسابقات حرفه‌ای تلاش کرد، او چندین **طرح اصلی** را کشف کرد (مثلاً پیشروی پیاده f در موقعیت‌های پیاده وزیر ایزوله) و غیره…

همچنین، فکر می‌کنم این واقعیت که او یک **کمونیست سرسخت در دوران استالین** بود، به تصویر او کمکی نکرد. من فکر می‌کنم بسیاری از مردم، به ویژه در غرب، او را از این دریچه می‌بینند.

او قطعاً اولین (و نه آخرین) شطرنج‌بازی نبود که به امنیت و بی‌اعتنایی به سایر افراد اطرافش معروف بود. اما او کسی است که بیشتر به خاطر آن مجازات می‌شود. و من فکر می‌کنم که این موضوع ارتباط زیادی با **ترجیحات سیاسی او و سیستمی که پشت سرش بود** دارد.

به عنوان مثال، رابرت جیمز فیشر چندین ویژگی مشابه با بوتوینیک داشت: **اعتقاد به برتری خودش، پارانویا و بدگمانی نسبت به همه اطرافیانش، بی‌توجهی به نیازهای دیگران، رفتار نامناسب با اطرافیانش و غیره.**

دست و مهره های چوبی کرم رنگ

با این حال، فیشر اغلب مورد ستایش قرار می‌گیرد. صرفاً به این دلیل که در چنین محیطی بزرگ شده است. در عصر **فردگرایی**. در جستجوی **رویای آمریکایی**.

البته فیشر بیشتر کارها را به تنهایی انجام داد. بوتوینیک از حمایت سیستم برخوردار بود. اما تا زمانی که در مورد آنها به عنوان بازیکنان شطرنج صحبت می‌کنیم، این موضوع مهم است.

نه زمانی که در مورد آنها به عنوان انسان صحبت می‌کنیم.
آنها به عنوان انسان، وجوه مشترک زیادی داشتند.
برای جمع‌بندی، حدس می‌زنم منصفانه باشد که بگوییم بوتوینیک “آدم بد” شطرنج مدرن بود.
اما ارائه استدلال نیز منصفانه است. و برای توضیح اینکه “آدم بد” در واقع به چه معنی است.
از آنجا که بوتوینیک به یک معنا “بد” نبود، او ذاتاً شرور نبود.
او فقط گاهی مانند یک احمق رفتار می‌کرد.
اما – همه ما اینطور نیستیم؟

By تسکین شریعتی

من تسکین شریعتی هستم 26 ساله ساکن شهر سنندج مدرک کاردانی حسابداری دارم در شرکت آچمز استور مشغول به کار هستم اینجا همراه من باشید مقاله های مربوط به شطرنج خوب و کاربردی براتون بزارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *