دست و مهره شطرنج

هفته گذشته، یک سوال بسیار جذاب با عنوان: آیا منصفانه است که بگوییم میخائیل بوتوینیک “آدم بد” شطرنج مدرن است؟
جرأت کردم جواب بدهم و از نتیجه خیلی راضی بودم. بدون تواضع کاذب، این یکی از نوشته‌های تحقیق شده و منسجم‌تری بود که اخیراً انجام دادم.
فکر می کنم توانسته ام شخصیت پیچیده بوتوینیک را تا حدی به تصویر بکشم.
من خیلی راضی بودم، تصمیم گرفتم آن را در این وبلاگ نیز به اشتراک بگذارم.
امیدواریم که شما از آن لذت ببرید.

مهره ی فیل قهوه ای که مهره سرباز کرم رنگ را زد

پاسخ به تعریف شما از اصطلاح “مرد بد” بستگی دارد.

او بدکار نبود
اما او پسر خوبی هم نبود.
اجازه بدهید توضیح بیشتری بدهم.

اول از همه، بسیاری از شطرنج بازان (از جمله من) میخائیل مویسیچ ششمی را دوست ندارند.
بوتوینیک در بیشتر اوقات زندگی خود فقط به یک چیز علاقه داشت.
خودش.
علایق شخصی او در درجه اول قرار داشت. او با منطق و قوام معروف خود برای رسیدن به اهداف خود تلاش کرد و در این فرآیند به افراد دیگر بی اعتنایی کرد.

خود او نیز آشکارا به این موضوع اعتراف کرد. یکی از کتاب های او به نام دستیابی به هدف است. نقل قول زیر … از خودش … توصیف بسیار دقیقی از او به عنوان یک شخص است:

من در زندگی خوش شانس بودم. به عنوان یک قاعده، منافع شخصی من با منافع جامعه مطابقت داشت – این احتمالاً شادی واقعی را تشکیل می دهد. و من تنها نبودم – در مبارزه برای منافع جامعه از حمایت برخوردار بودم. اما همه کسانی که با آنها ارتباط داشتم به اندازه من خوش شانس نبودند. علاقه شخصی برخی افراد با جامعه فرق می کرد و این افراد در کار من دخالت می کردند. پس از آن بود که درگیری ها به وجود آمد.
(منبع: گری کاسپاروف – درباره پیشینیان بزرگ من، قسمت دوم)

مهره سرباز قهوه ای که مهره وزیر کرم رنگ را میزند

این “علاقه به خود” و “بی اعتنایی به دیگران” چگونه آشکار شد؟ چند مثال وجود دارد:

Botvinnik – Levenfish برای عنوان قهرمان مطلق اتحاد جماهیر شوروی، 1937
در سال های 1935 و 1937، بوتوینیک از مسابقات قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی صرف نظر کرد. در غیاب او گریگوری لون فیش برنده تاج دوبل شد.

یک مشکل وجود داشت. بزرگترین تورنمنت آن زمان، AVRO 1938، نزدیک بود. قرار بود هر کشوری بهترین بازیکن خود را بفرستد. لون فیش کاملاً حق داشت که انتظار داشته باشد او برگزیده باشد.

فقط یک مشکل وجود داشت – بوتوینیک برای نقش رهبر شطرنج اتحاد جماهیر شوروی مناسب تر بود. جوانتر از لون فیش ، یک کمونیست سرسخت، و مهندس موفق بود.

بنابراین او تصمیم گرفت Levenfish را در مسابقه قهرمان مطلق اتحاد جماهیر شوروی به چالش بکشد. به طور طبیعی، او از حمایت برخوردار شد، زیرا “منافع شخصی او با منافع جامعه مطابقت داشت”.

بوتوینیک ادعا کرد که نیکولای واسیلیویچ کریلنکو به دلیل از دست دادن مسابقات از او عصبانی بوده و او را مجبور به بازی با قهرمان جدید شوروی کرد. لون فیش ادعا کرد که بوتوینیک بدون هیچ گونه حرف متقاعدی او را به چالش کشیده است.
افسوس که پس از یک جنگ تند، مسابقه با تساوی به پایان رسید. بوتوینیک نتوانست ثابت کند از لون فیش قوی تر است. بوتوینیک در دستیابی به هدف نوشت که:

مهره وزیر کرم که مهره قهوه ای شطرنج را میزند

“نتیجه مسابقه برای گریگوریف ناخوشایند بود نه تنها به این دلیل که حریف من توسط یک تیپ کامل از استادان کمک می کرد. در آن زمان بازیکنان اتحاد جماهیر شوروی به رهبری نیاز داشتند که بتوانند امید خود را برای پیروزی در مسابقات قهرمانی جهان روی او بگذارند، اما اینجا یک قهرمان جدید بود – Levenfish . شرایط درهم و برهم بود و نتیجه بازی فقط اوضاع را بدتر کرد.”

فقط برای روشن شدن. شما در مسابقات قهرمانی شرکت نمی کنید. شما این امتیاز را به دست می آورید که قهرمان را به چالش بکشید. شما قهرمان را شکست نمی دهید. و شما می گویید وضعیت درهم و برهم است؟

استحقاق در بهترین حالتش! بوتوینیک چنین چیزهایی را بدون اشاره به خجالت نوشت.
متأسفانه برای Levenfish ، مقامات شوروی با دیدگاه بوتوینیک موافقت کردند . آنها گره گوردین را کاملاً راحت حل کردند – آنها تصمیم گرفتند Botvinnik را به AVRO بفرستند:

لون فیش انتظار داشت که نماینده اتحاد جماهیر شوروی در تورنمنت بزرگ بین‌المللی بعدی [که AVRO 1938 بود] باشد. اما… ” لوونفیش سعی کرد اصرار کند که او نماینده اتحاد جماهیر شوروی باشد، اما از او حمایت نشد و من برای بازی در مسابقات AVRO تعیین شدم.” [در دستیابی به هدف بوتوینیک ، ص. 65]. لون فیش در سال 1967 در بازی‌های منتخب و خاطراتش در این باره نوشته بود: «فکر می‌کردم پیروزی‌های من در نهمین و دهمین دوره مسابقات قهرمانی اتحاد جماهیر شوروی و تساوی در مسابقه من با بوتوینیک به من حق شرکت در مسابقات AVRO را می‌دهد. اما برخلاف تصورم به این مسابقات اعزام نشدم. شرایط من را می توان به عنوان یک ناک اوت اخلاقی تعریف کرد. تمام تلاش های من در سال های قبل بی نتیجه بود. من به قدرت هایم اعتماد داشتم و بدون شک در مسابقات افتخارآمیز شرکت می کردم. اما من 49 ساله بودم و بدیهی بود که سال‌های آینده تأثیر منفی بر قدرت بازی من خواهد داشت. داشتم آخرین فرصت را برای نشان دادن ارزشم از دست می دادم. من حرفه شطرنج خود را به عنوان شکست خورده رها کردم، و اگرچه بعداً در چند رویداد شرکت کردم، فقط در موارد نادری با اشتیاق و علاقه رقابتی بازی کردم.
(منابع: گری کاسپاروف – درباره پیشینیان بزرگ من، قسمت دوم و گریگوری Levenfish vs Mikhail Botvinnik ، اتحاد جماهیر شوروی 1937 … در سایه قهرمانی شطرنج جهان )

دستی که مهره سیاه شاه را گرفته است

AVRO 1938 – عواقب
بنابراین، بوتوینیک به مسابقات تاریخی AVRO 1938 اعزام شد. قوی ترین شطرنج بازان آن زمان، از جمله قهرمان جهان الکساندر آلخین ، دعوت شدند.

این مسابقات قرار بود به عنوان یک جور مسابقات نامزدها عمل کند. برنده چنین رویداد معتبری به عنوان رقیب شایسته برای قهرمانی جهان در نظر گرفته می شود.

اگرچه بوتوینیک با پیروزی در برابر آلخین و کاپابلانکا متمایز شد (دومی با شوت معروف Ba3 که به ویژه تأثیرگذار بود)، او از کسب جایزه اول کوتاهی کرد – پل کرس و روبن فاین این پیروزی را به اشتراک گذاشتند.

پس از پیروزی، کرس فوراً ملاقاتی با آلخین ترتیب داد و انتظار داشت که جزئیات بازی آینده را ترتیب دهد. با این حال، او توسط … بوتوینیک ، که تصمیم گرفت ترتیبات قبل از مسابقات را نادیده بگیرد، مانع شد.

در کتاب پیشینیان بزرگ، جایی خوانده‌ام که او «پس از پیروزی‌هایش بر کپا و آلخین ، شایسته کسب عنوان بود .»

(حق بسیار. پس وای!)

آلخین تمایلی به امضای قرارداد کتبی با کرس نداشت. کرس رفت، شرکت AVRO از برآورده کردن خواسته های آلخین امتناع کرد و سوال رقیب بعدی باز ماند.

(من کاملاً مطمئن نیستم که فاین در حال انجام چه کاری بود و آیا او با آلخین نیز مذاکره کرده است یا خیر. کسی می داند؟)

صفحه و مهره های شطرنج و کیش و مات مهره شاه سفید توسط مهره شاه حریف

بوتوینیک – تال 1961
در سال 1960، میخائیل تال بوتوینیک را قانع‌کننده در مسابقات قهرمانی جهان شکست داد. با توجه به بند بازی، بوتوینیک حق بازی برگشت را تضمین کرد. که از بازی درخشان تال کور شده بود، ثانیه های او متقاعد نشد که ایده خوبی است.

بوتوینیک که مردی سرسخت و ثابت بود،

«[ …] متوجه شد که بازی برگشت قطعا باید انجام شود!»
تقریباً بلافاصله پس از مسابقه 1960، او به طور جدی شروع به آماده سازی برای درگیری آینده کرد.

از طرف دیگر تال با بهترین فرم خود فاصله زیادی داشت. قبلاً در آن زمان، سبک زندگی او شروع به تأثیرگذاری کرد. او که سیگاری بود و مشروب خوار بود، درست قبل از مسابقه به شدت بیمار شد. پزشکان ریگا به او توصیه کردند که شروع مسابقه را یک ماه به تعویق بیندازد.

کمیته ورزش اتحاد جماهیر شوروی آماده موافقت بود، اما بوتوینیک خواستار (!) شد که تال برای معاینه پزشکی رسمی به مسکو بیاید. تال با شنیدن این سخن ظاهراً گفت:

“مهم نیست، من او را همانطور که هست شکست خواهم داد! “
همانطور که همه ما می دانیم، این یک اشتباه مهم بود – تال بازی را کاملاً متقاعد کننده از دست داد.

اما جالب است که مشاهده کنید که چگونه بوتوینیک حتی پس از از دست دادن عنوان قهرمانی همچنان مانند یک قهرمان رفتار می کند و مطالبات می کند.
ناگفته نماند که خواسته او در وهله اول چقدر غیر همدلانه و خودخواهانه بود.

مهره های نقره ای شطرنج و دستی که مهره اسب را گرفته است

درمان افراد دیگر
بوتوینیک افراد اطراف خود را صرفاً وسیله ای برای دستیابی به هدف خود می دید.
داستانی از پیشینیان بزرگ من گری کاسپاروف را به خاطر دارم. من آن را در اینجا ترجمه می کنم.

در طول یک تورنمنت، بوتوینیک یک بازی را به تعویق انداخت. او حرکت مخفیانه خود را در پاکت خود مهر و موم کرد. یکی از ثانیه های او (که فکر می کنم راگوزین بود ، اگرچه 100% مطمئن نیستم – VN)، بلافاصله شروع به تجزیه و تحلیل بازی کرد. تا عصر، او ایده خوبی پیدا کرد، بنابراین برای نشان دادن آن، در اتاق بوتوینیک را زد . بوتوینیک به او گفت که بعداً آن را نشان دهد. روز بعد، راگوزین در طول صبحانه دوباره تلاش کرد. بوتوینیک با دقت به او گوش داد. سپس ماشین با راننده رسید و هر دو را سوار کرد. در طول سواری، راگوزین مدام توضیح می داد. بوتوینیک به سادگی سر تکان داد. بالاخره به سالن بازی رسیدند. هنگامی که از ماشین خارج می شدند، بوتوینیک ناگهان گفت: “میدونی، ویاچسلاو ، من حرکت متفاوتی را مهر و موم کردم!”
این سوء ظن نسبت به نزدیکترین افراد به او مشخصه بوتوینیک بود. او همیشه هوشیار بود و همه را یک تهدید می دانست. جای تعجب نیست که او در بیشتر دوران شطرنج خود بدون ثانیه بازی کرد.

علاوه بر این، از حاشیه‌نویسی‌هایش (و نوشته‌های دیگر) به نظر می‌رسد که او هرگز واقعاً قدردانی نکرده و تحسین نمی‌کند… خوب، کسی.

مهره های طلایی و نقره ای شطرنج و مهره ی نقره ای که شاه را میزند

این فقط نظر من نیست. از مصاحبه با یوری اورباخ :

افسانه ای وجود دارد که بوتوینیک شخصیت بسیار دشواری داشت. آیا این درست است؟ ج: من داستانی را که باتورینسکی به من گفت با شما در میان می گذارم. وقتی بوتوینیک فقط یک دسته اول داشت و در مقابل بازیکنان قدیمی سن پترزبورگ بازی می کرد، القاب تمسخر آمیز در مورد آنها در دفترچه یادداشت خود می نوشت. “هوکر پیر” ملایم ترین آنها بود. این ویژگی اوست: او به مردم بسیار بدبینانه فکر می کرد.
به یاد دارم که او همچنین نسبت به تولوش ، اولین مربی اسپاسکی ، که به خاطر حملات ترکیبی و (نامنظم) خود شهرت داشت، بسیار بی اعتنا بود. به گفته کاسپاروف، او چندین بار به او چیزی گفته است: “اگر به این شکل بازی کنی، تولوش / لارسن / تایمانوف بعدی خواهی شد “.

انگار تبدیل شدن به Botvinnik بعدی خیلی بهتر است.

بسیار خوب، حالا که من خیلی کم حرف زدم، بیایید منصف باشیم و نگاهی به طرف دیگر ماجرا بیندازیم.

هیچ چیز در زندگی (به جزخانه های صفحه شطرنج) سفید یا سیاه نیست. اگرچه او ایرادات زیادی داشت، بوتوینیک قطعا جنبه های خوبی هم داشت.

اول از همه، پس از باخت در مسابقه در سال 1963 مقابل پتروسیان ، بوتوینیک تصمیم گرفت از مسابقات قهرمانی جهان بازنشسته شود (حتی اگر حق بازی برگشت را داشت). بدبین ها می گویند او از شکست دیگری می ترسید. اما حتی اگر چنین بود، او به سادگی در مورد قدرت بازی خود واقع بین بود و عینی بود (پایین را ببینید).

صفحه و مهره های سفید و سیاه شطرنج و دستی که مهره سفید را گرفته است

اما من همچنین فکر می کنم که او وقتی گفت که می خواهد به نسل های جوان فرصت بدهد صادق بود.

ثانیاً، تأسیس مدرسه شطرنج بوتوینیک توسط او در سال 1963 قابل تحسین است. می‌توانیم بحث کنیم که آیا او این کار را از روی نوع‌دوستی انجام داده است یا اینکه پس از پایان کار رقابتی‌اش احساس مرتبط (و مهم) کند.

اما این در کنار نکته است – مدرسه بوتوینیک چندین نسل از شطرنج بازان برتر را پرورش داد. آناتولی کارپوف ، گری کاسپاروف، ولادیمیر کرامنیک و الکسی شیروف همگی در جلساتی که در آنجا حضور داشتند، شرکت کردند.

مهمتر از آن، بوتوینیک فقط نام خود را به مدرسه نداد. او به طور فعال در آنجا مشغول بود. او سخنرانی می کرد، قبل و در حین مسابقات به شاگردانش مشاوره می داد و در خارج از صفحه به آنها کمک زیادی می کرد.

او کسی بود که برگزارکنندگان مسابقات بانجا لوکا 1979 را متقاعد کرد تا از استاد ناشناخته شوروی گری کاسپاروف دعوت کنند.

او کاملاً خود را وقف انتقال دانش شطرنج به نسل های جوان کرد.

بله، او نسبتاً سختگیر بود. داستانی را به یاد می‌آورم که چگونه از او خواسته شد لیوبومیر را ارزیابی کند لیبویویچ ، استاد بزرگ یوگسلاوی. در یک جلسه در مدرسه، بوتوینیک از او پرسید که آیا بازی های خودش را تجزیه و تحلیل می کند یا خیر.

“برای چی؟” لیبو با تعجب واقعی پرسید . سپس متوجه شدم که هیچ چیز ارزشمندی از او بیرون نخواهد آمد.

مهره های نقره ای و سفید شطرنج و کیش و مات مهره سفید شاه توسط حریف

با این حال، کاسپاروف در کتاب پیشینیان خود می نویسد که در پشت این سخت گیری ها، مردی خونگرم وجود داشت که عمیقاً به دانش آموزان اهمیت می داد.

و کسی که با تمام وجودش شطرنج را دوست داشت.

به گفته لو خایتون :
سردی و تکبر ظاهری بوتوینیک ، به نظر من، دفاع او نه تنها در صفحه شطرنج، بلکه در زندگی نیز زمانی بود که باید برتری خود را ثابت می کرد. اما به عنوان یک شطرنج باز، شاگردان زیادی را پرورش داد که به استادان و استادان بزرگ تبدیل شدند. بسیاری از مربیان برجسته – M.Dvoretsky ، A.Nikitin ، A.Bykhovsky و دیگران – بیش از یک بار به توصیه و تجربه Botvinnik تکیه کرده اند .

در همین مقاله، لو خاریتون بوتوینیک را به خاطر فروتنی و عینی بودنش می ستاید . و در واقع، او تقریباً اولین حاشیه نویس شطرنج (به غیر از شاید آلخین ) است که حقیقت را در بازی های خود جستجو کرد. ظاهراً او در اعتراف به اشتباه خود مشکلی نداشت:

دست مردی که مهره سفید قلعه را گرفته است

فروتنی بوتوینیک ضرب المثل بود. شما آن را در آداب او، در زندگی روزمره اش (خودش در حال شستشو بود و خرید می کرد!)، در سادگی آپارتمانش احساس می کردید. من اولین معلم شطرنج، یوری برزیلسکی فقید و فراموش نشدنی که به عنوان ویراستار ادبیات شطرنج ناشران Fizkultura و Sport در مسکو کار می کرد، اتفاقاً با بوتوینیک در ویرایش کتاب های شطرنج خود همکاری کردم. برزیلسکی به من گفت که با چه ترس و احترامی بوتوینیک را تماشا می کرد تجزیه و تحلیلپوزیسیون های شطرنج وقتی بوتوینیک اعتراف کرد که اشتباهات یا اشتباهاتی در تفسیرهایش مرتکب شده است، او به ویژه شگفت زده شد.
اینکه چند بار اعتراف کرده که اشتباه کرده است، چیز دیگری است. اما این سرسختی و اعتقادی که او اغلب درست می گوید یک جنبه مثبت نیز داشت – بوتوینیک بسیار اصولی بود. احساس عدالت در او رشد کرده بود و از هر نوع قدرتی متنفر بود:

هنگامی که در سال 1976 پس از جدایی کورچنوی تقریباً همه استادان بزرگ شوروی نامه ای را علیه “خائن” امضا کردند، از بوتوینیک نیز خواسته شد که امضای خود را بگذارد. اما در این لحظه بوتوینیک واقعاً حرکت زندگی خود را انجام داد، حرکتی که سال ها برتری او در شطرنج را توضیح داد. او گفت که می خواهد نامه خود را در محکومیت کورچنوی بنویسد . به نظر من، بوتوینیک به خوبی می دانست که برای بوروکرات های دهه 70 او شخصیتی از گذشته بود و هیچ کس هرگز این “امتیاز” را به او نمی داد. و بنابراین، نام او را نمی توان در زیر این سند شرم آور یافت.
این نقل قول جاودانه نیز به ذهن می رسد.
من معتقدم فکر کردن با سر خود یک ویژگی بسیار مهم است – به خصوص امروز که ما توسط اطلاعات بمباران می شویم.

صفحه و مهره های قهوه ای و سفید شطرنج و دستی که مهره شاه سفید را گرفته است

وقتی تشخیص اینکه دروغ چیست سخت است. و حقیقت چیست.
در نهایت، دلیل اینکه بوتوینیک اغلب به عنوان یک “مرد بد” تلقی می شود، صرفاً به این دلیل است که جامعه شطرنج به شدت مغرضانه است (از جمله من).

من فکر می کنم مردم اغلب نتایج او را در دوره مثلاً 1935-1948 دست کم می گیرند و به سادگی او را در طول مسابقات قهرمانی جهان تماشا می کنند. شکایات رایج عبارتند از:

اوه، اما او در دو بازی خود مقابل برونشتاین و اسمیسلوف مساوی کرد، او هرگز نتوانست در مسابقات قهرمانی جهان پیروز شود.
اوه، اما او هر بار حق بازی برگشت را داشت، اینطور بازی کردن آسان است
اوه، اما او در آن دوره در هیچ مسابقه مهمی برنده نشد
بله، من اولین کسی خواهم بود که بگویم بوتوینیک نباید جایی در بحث GOAT داشته باشد. اما من فکر می کنم عادلانه نیست که نتایج او را به طور کامل نادیده بگیریم. برای مدت طولانی، او شماره یک بود (شاید با کرس). در سال‌های آخر عمر، او بازیکنی فوق‌العاده بود. و او معما را حل کرد.
(همچنین، فراموش نکنید که او تحت تأثیر جنگ جهانی دوم نیز قرار گرفت – فقدان مسابقات مطمئناً مانع پیشرفت او به عنوان یک شطرنج‌باز شد!)

مهره های سیاه و قهوه ای شطرنج و دست مردی که مهره قهوه ای سرباز را بلند کرده است

او را بیهوده به عنوان پدرسالار شطرنج شوروی در نظر نمی گیرند. بازی های او آموزنده است، او اولین کسی بود که به آماده سازی گشایش توجه کرد، برای توسعه رژیم مسابقات حرفه ای، او چندین طرح اصلی را کشف کرد (مثلاً پیشروی پیاده f در موقعیت های پیاده وزیر ایزوله) و غیره…

همچنین، فکر می‌کنم این واقعیت که او یک کمونیست سرسخت در دوران استالین بود، به تصویر او کمکی نکرد. من فکر می کنم بسیاری از مردم، به ویژه در غرب، او را از این دریچه می بینند.

او قطعاً اولین (و نه آخرین) شطرنج باز به امنیت و بی اعتنایی به سایر افراد اطرافش نبود. اما او کسی است که بیشتر به خاطر آن مجازات می شود . و من فکر می‌کنم که این موضوع ارتباط زیادی با ترجیحات سیاسی او و سیستم پشت سرش دارد.

به عنوان مثال، رابرت جیمز فیشر چندین ویژگی مشابه مانند بوتوینیک داشت. اعتقاد به برتری خودش. پارانویا و بدگمانی نسبت به همه اطرافیانش. بی توجهی به نیازهای دیگران. رفتار بد با اطرافیانش و غیره.

دست و مهره های چوبی کرم رنگ

با این حال، فیشر اغلب مورد ستایش قرار می گیرد. صرفاً به این دلیل که در چنین محیطی بزرگ شده است. در عصر فردگرایی. به دنبال رویای آمریکایی

البته فیشر بیشتر کارها را به تنهایی انجام داد. بوتوینیک از حمایت سیستم برخوردار بود. اما تا زمانی که در مورد آنها به عنوان بازیکنان شطرنج صحبت می کنیم، این موضوع مهم است.

نه زمانی که در مورد آنها به عنوان انسان صحبت می کنیم.
آنها به عنوان انسان، وجوه مشترک زیادی داشتند.
برای جمع‌بندی، حدس می‌زنم منصفانه باشد که بگوییم بوتوینیک «آدم بد» شطرنج مدرن بود.
اما ارائه استدلال نیز منصفانه است. و برای توضیح اینکه “آدم بد” در واقع به چه معنی است.
از آنجا که بوتوینیک به یک معنا «بد» نبود، او ذاتاً شرور بود.
او فقط گاهی مانند یک احمق رفتار می کرد.
اما – همه ما اینطور نیستیم؟

By تسکین شریعتی

من تسکین شریعتی هستم 26 ساله ساکن شهر سنندج مدرک کاردانی حسابداری دارم در شرکت آچمز استور مشغول به کار هستم اینجا همراه من باشید مقاله های مربوط به شطرنج خوب و کاربردی براتون بزارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *