مهره های سفید و مشکی شطرنج

مقدمه

مغز یک انسان و یک پاکن

آیا با به خاطر سپردن آموخته هایتان چالش هایی دارید؟ 

“این یک تکنیک درخشان است! شما باید یک مقاله در این مورد بنویسید، Avo . “- جیمز آلتوچر ، نویسنده کتاب پرفروش “Skip the Line”، جایی که او تکنیک های مختلف خوبی را برای یادگیری حداکثر سرعت آموزش می دهد.

و من اینجا هستم. قصد دارم تکنیکی را که اختراع کردم با شما به اشتراک بگذارم که به من کمک کرد تا با چالش بزرگ و زشتی که همه ما با آن روبرو هستیم روبرو شوم.

ما چیزهای جدید زیادی یاد می گیریم. ما احساس خوبی داریم. اما سپس با آن روبرو می شویم – چالش. نام آن “من نمی توانم به یاد داشته باشم” است.

تصویر دو خانم مسن که در حال گفتوگو کردن هستند .

ما از آن متنفریم.

روز قبل چیزهای زیادی یاد گرفتیم، اما بعد از مدتی، در واقع فقط درصد کمی از آموخته هایمان را به یاد می آوریم.

در یک گوش می رود و از گوش دیگر خارج می شود

و تقریباً مانند همه، من نیز بدون توجه به مطالعه شطرنج یا هر مهارت دیگری، در بیشتر عمرم با آن مبارزه کرده ام.

من یک کتاب می خواندم. پس از 1 ماه، من توانستم 1٪ از ایده های عالی را که یاد گرفتم به خاطر بیاورم یا «فکر کردم یاد گرفتم» درست تر است.

من یک دوره آموزشی در مورد چیزی تماشا می کردم و 100 ایده جدید یاد می گرفتم!

آره! من پیشرفت کردم. امروز خیلی چیزها یاد گرفتم، قبل از خواب به خودم می گفتم.

روز بعد توسط آن مرد بزرگ و زشتی به نام “یادم نیست” به صورتم سیلی خوردم.

او به من می خندید و می گفت: “فقط 20 تای آنها را به یاد دارم.”

بعد از یک ماه به چشمانم نگاه می کرد و می گفت: 1 یا 2 را به یاد دارم.

آیا این یک احساس آشناست؟

به احتمال زیاد شما هم در زندگی خود یک نفر زشت مانند آن را دارید 😊

تقلا کردم و از این احساس متنفر بودم.

خوشبختانه، «بیشتر زندگی من» و نه «تمام زندگی من».

تا اینکه گوشیم رو برداشتم و با جنیوس داخلیم – آوتیکوس تماس گرفتم .

اما قبل از اینکه تکنیک ابداع شده آوتیکوس را با شما به اشتراک بگذارم ، بگذارید یک داستان دردناک از دوران کودکی خود را برای شما تعریف کنم.

اولین باری که از شطرنج کنار کشیدم 

من حدود 8 بودم

در طول یک درس شطرنج گروهی، موقعیتی به ما پیشنهاد شد که در مورد آن فکر کنیم. وقتی نوبت من بود که بگویم چه بازی خواهم کرد، مربیم خیلی از دستم عصبانی شد.

او گفت من قبلاً بارها این را توضیح داده ام. وقتی مهره هایی در مقابل یک وزیر دارید، شاه خود را ایمن نگه دارید و تو پیشنهاد دادی اینجا g4 بازی کنی؟

سکوت کردم…و ادامه داد: چند بار اینو بهت بگم تا یادت بیاد؟

ساکت بودم و می ترسیدم… و او بیشتر هل داد: «به من بگو. 3، 5،10؟ بگو تا بدانم.»

دیگه نتونستم تحمل کنم شروع کردم به گریه کردن

و با چشمانی اشکبار و با صدایی مردد پاسخ دادم:

“شما هر بار در طول درس 10 چیز جدید به من یاد می دهید. سپس به خانه می روم و پدرم 10 چیز دیگر را به من یاد می دهد.

سپس تکالیفم را انجام می دهم و 10 چیز دیگر را یاد می گیرم.

چگونه می توانم همه اینها را به خاطر بسپارم؟ من نمی توانم! میدونی چیه؟ من دیگر این را نمی‌خواهم… من از شطرنج متنفرم.»

از اتاق خارج شدم و فرار کردم… 😅😅😅

یاد این داستان الان خنده ام می گیرد.

ولی بعدش خیلی استرس گرفتم…

و بدترین بخش این بود که من هرگز پاسخ قانع کننده ای دریافت نکردم.

نه از مربی ام، نه از پدرم و نه از دوستان شطرنجم.

چگونه اطلاعات را هضم کنم وقتی برای مغز کوچکم زیاد است؟

همش خیلی گیج کننده بود

مخصوصا با خاطره وحشتناکم. می توانستم یک پازل را حل کنم و روز بعد آن را فراموش کنم. و بعد دوباره حلش کن انگار بار اوله که دارم میبینمش😁

سالها طول کشید تا راه حلی پیدا شود.

در دوران حرفه ای شطرنج من این اتفاق نیفتاد، اما…

اشتباهات پرهزینه من

پس از بازنشستگی از شطرنج حرفه ای در سال 2014، به پوکر روی آوردم

و در عرض چند سال آنقدر خوب شدم که بتوانم با آن امرار معاش کنم.

من شروع به صعود کردم، با محدودیت‌های بالاتر و بالاتر بازی کردم و فکر می‌کردم در آن کاملاً خوب شدم. تا اینکه مربی استخدام کردم… 😁 

چقدر مغرور و چقدر ضعیف بودم چشمانم را باز می کرد. در عین حال وقتی دیدم چه چیزهایی را هنوز نمی دانم هیجان زده شدم.

از آنجایی که می خواستم رشد خود را تسریع کنم، 4 مربی دیگر استخدام کردم!

هر کدام از آنها در زمینه خاصی با من کار می کردند.

در همان زمان، هر کدام به من تکالیف، دوره‌های آموزشی و کتاب‌هایی برای خواندن دادند.

جای تعجب نیست که به زودی با همان چالشی که در تمام زندگی ام داشتم مواجه شدم.

در یک روز 50 چیز جدید “یاد می گرفتم”. آره اما شادی من کوتاه خواهد بود.

40 تاشونو فراموش میکردم 😊

این نه تنها گیج کننده و آزاردهنده بود، نه تنها شرم آور بود که مربیان من اشتباهات مشابه من را 5 بار برطرف کنند، بلکه بسیار پرهزینه بود.

در پوکر، شما مستقیماً برای هر اشتباه خود پول پرداخت می کنید.

مجبور بودم تا راه حلی پیدا کنم.

اورکا!

یه روز تو جکوزیم دراز کشیده بودم (از 18 سالگی آرزوی من بود. اینکه یه روزی تنها زندگی کنم، جکوزی داشته باشم و آخر روز اونجا دراز بکشم و براندی بخورم )

براندی آن روز خیلی خوب بود و مغزم شروع به کار کرد… و… تا -داااا …!

یک سیب روی سرم افتاد.

اورکا!

ایده ای به ذهنم رسید که بعدها برایم جادو کرد.

به زودی، نه تنها به خانه‌ای بزرگ‌تر با جکوزی بزرگ‌تر نقل مکان کردم (من شروع به خرد کردن بازی کردم!)، بلکه تمام بخش‌هایی از زندگی‌ام را که می‌خواستم پیشرفت کنم، ارتقا دادم.

من هنوز از آن استفاده می کنم. هر روز. در هر زمینه ای که می خواهم پیشرفت کنم (به زودی تعدادی اسکرین شات را به شما نشان خواهم داد).

تکنیک هایلایت و بی هایلایت

این چیزی است که من به آن رسیدم.

مرحله 1:

من در یک سند word (هنوز از Google Doc اطلاعی نداشتم) یادداشت های دقیق درباره چیزهای جدیدی که یاد گرفته بودم یادداشت می کردم.

و من آنها را نوشته و هایلایت می کنم!

گام 2:

قبل از بازی لیستم را مرور می کردم. بنابراین می توانستم از دانش خود در عمل استفاده کنم و آن را هضم کنم.

مرحله 3:

بعد از بازی دوباره به نت هایم برمی گشتم و…

توجه! 😊

چیزهایی را که در حین بازی به خاطر می آوردم و از آنها استفاده می کردم، باز می کردم.

و آنهایی را که فراموش کرده بودم به صورت هایلایت رها می کردم.

معمولاً فقط حدود 30 درصد آنها را از حالت بولد خارج می‌کنم (حافظه‌ام ضعیف است و هنوز هم دارد).

مرحله 4:

دفعه بعد قبل از بازی فقط آنهایی را که بولد شده بودند مرور می کردم!

این بررسی محدود به من اجازه داد روی چیزهایی تمرکز کنم که آخرین بار فراموش کرده بودم.

مرحله 5، تکرار کنید:

و دوباره، بعد از جلسه، برمی‌گشتم و آن‌هایی را که یادم می‌آمد، باز می‌کردم.

در اینجا یک اسکرین شات از صفحه اول یادداشت های پوکر من است که در اسناد خود پیدا کردم

یک اسکرین شات از صفحه اول نوشته های پوکر

دقیقاً همینطور، تا زمانی که هر چیز جدیدی که یاد گرفتم، بدون هایلایت و در ناخودآگاه من بود.

آیا تا به حال به نقطه ای رسیده ام که همه هایلایت نداشته باشند ؟

هرگز! 😊 و این خوب بود.

چون اول از همه، همیشه چیزهای جدیدی یاد می گرفتم. لیست من بزرگتر و بزرگتر می شد. یادداشت های هایلایت بیشتری اضافه شد. و این خوب بود! داشتم رشد می کردم.

ثانیاً، با بزرگ‌تر شدن فهرست، گاهی اوقات بعضی چیزها را فراموش می‌کردم که در گذشته هایلایت نشده بودند… پس دوباره آنها را هایلایت می‌کردم (این بدان معناست که مطلقاً در ناخودآگاه من نبود).

و یه چیز دیگه هر وقت به هر یک از یادداشت‌هایم می‌خندیدم، چون برایم خیلی واضح و ساده بود، فقط آن‌ها را از سندم حذف می‌کردم.

چگونه می توان از این تکنیک در شطرنج استفاده کرد؟

کاملا به همین شکل!

مرحله 1:

یک سند Word، Google doc را باز کنید. یا چیزی شبیه به آن.

مفهوم(های) جدیدی که یاد گرفتید را یادداشت کنید.

هایلایتش کن

گام 2:

لیست خود را قبل از بازی مرور کنید.

مرحله 3:

بعد از جلسه لیست خود را بررسی کنید.

غیر هایلایت هایی که استفاده می کردید و می توانستید به خاطر بسپارید.

هایلایتها را آنجا بگذارید.

مرحله 4:

قبل از شروع جلسه بعدی، لیست جدید خود را مرور کنید.

فقط هایلایتها! یا به هایلایت ها توجه ویژه ای داشته باشید.

قدم های همیشگی

این فرآیند را بارها و بارها انجام دهید.

هایلایت      قبل از بازی مرور کنید         بی هایلایت      چیزهای جدید هایلایت      قبل از بازی مرور کنید و غیره…

هر چه لیست بزرگتر شود، بهتر است. زیرا این بدان معناست که چیزهای جدید بیشتری یاد می گیرید.

و هایلایت‌های کمتری که باقی می‌مانند به این معنی است که مفاهیم بیشتری در ناخودآگاه شما وجود دارد.

نکات و مثال های کاربردی

آیا باید فقط 1 لیست داشته باشید؟ یا جدا در موضوعات مختلف؟

این بستگی به زمان شما برای مطالعه شطرنج دارد.

اگر هر هفته فقط چند ساعت وقت دارید و چند چیز را به لیست بولد-غیربولد خود اضافه می کنید، می توانید همه آنها را در یک لیست نگه دارید.

اگر 5 ساعت در روز مطالعه می‌کنید و همزمان بر روی بازی‌هایگشایشی ، وسط بازی، پایان بازی خود کار می‌کنید، می‌توانید لیست‌های مختلفی برای هر یک از آنها داشته باشید.

شما می توانید برای هر دوره ای که یاد می گیرید یک لیست جداگانه داشته باشید.

در اینجا چند تصویر از اسناد یکی از دانش آموزان من وجود دارد.

شما می توانید ببینید که او حتی مفاهیم را به دسته بندی ها تقسیم کرد.

تصویر تکنیک بولدر غیر بولدر در گشایش

تکنیک بولد غیر بولد در گشایش

تصویر بولدر غیر بولدر با بازی میانی

تکنیک بولد غیر بولد با بازی میانی

تصویر بولدر غیر بولدر با پایان بازی

تکنیک بولد غیر بولد با پایان بازی

او همچنین لیست های جداگانه ای برای روانشناسی و موارد دیگر دارد.

شما می توانید مال خود را هر طور که می خواهید بسازید.

اغلب شما می توانید تصاویر و نمودارها را در لیست خود داشته باشید. وقتی به آن نگاه می کنید همه چیز مشخص می شود و اغلب آسان تر از خواندن کلمات خواهد بود.

در اینجا اسکرین شات هایی از سند دانش آموز من آمده است:

عکسی که تحیل بازی ها را انجام داده است

متوجه خواهید شد که اولی بدون هایلایت است . او به راحتی به یاد می آورد که c3 را بگیرد و ساختار پیاده را خراب کند.

مورد دوم هنوز هایلایت است. او اغلب فراموش می کند که قلعه را به تاخیر بیندازد.

هایلایت- غیر هایلایت در سایر زمینه ها

من از این تکنیک در تمام زمینه هایی که می خواهم پیشرفت کنم استفاده می کنم.

و من برای هر یک لیست جداگانه دارم.

همچنین اغلب برای کتاب‌هایی که می‌خوانم یا دوره‌هایی که تماشا می‌کنم، فهرست‌های جداگانه ایجاد می‌کنم.

(اگر خیلی خوب هستند و نکات زیادی دارند).

پوشه من برای توسعه شخصی در حال حاضر بسیار بزرگ است.

من اخیراً یک سند برای نوشتن شروع کردم. هنوز کوچک است.

https://chessmood.sfo3.cdn.digitaloceanspaces.com/chessmood/images/articles/842/cogro.png

اما با گذشت زمان بزرگتر و بزرگتر می شود . و این خوب است. یعنی یاد میگیرم منظورم این است که واقعاً چیزهای جدید زیادی یاد بگیرید. به جای توهم یادگیری و فراموش کردن روز بعد.

این حرکت شماست

شما یک دوره را تماشا کردید؟ از آموخته های خود یادداشت بردارید. کتاب بخوانید – یادداشت برداری کنید. چیزی از یک مربی یاد گرفتید یا در حین تماشای یک جریان؟ یادداشت بردارید و سپس قبل و بعد از تمرین بولد و هایلایت نکردن را ادامه دهید.

جادو در انتظار شماست.

به خصوص اگر این تکنیک را با “فرمول 3 مرحله ای و سس مخفی” ترکیب کنید.

موفق باشید!

برای رشد شما،

استاد بزرگ آوتیک 

By سنا نعمتی

من سنا نعمتی هستم دانشجوی رشته میکروبیولوژی، به مقاله نویسی درباره چیزهایی مختلف و نویسندگی بسیار علاقه دارم ، اینجا میتونی با من مقاله های جذابی رو تجربه کنی .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *